دانلود کتاب Tobacco Road
by Erskine Caldwell
|
عنوان فارسی: جاده تنباکو |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
رمان «جاده تنباکو»ي «ارسکين کالدول» رماني است با تمام آن ويژگي هايي که «ناتوراليسم امريکايي» در دهه هاي اول قرن بيستم با آنها مشخص مي شد. فقر، جهل، جبر جامعه و طبيعت، هجوم تکنولوژي و از سکه انداختن کشاورزي سنتي و در کنار همه اينها، آدم هايي سرسخت، در برابر تغييرات به وجود آمده از مهمترين مضاميني بود که نويسندگان امريکايي آن دوران به آنها مي پرداختند و رمان «جاده تنباکو» هم رماني است که دقيقاً پيرامون همين مضامين شکل گرفته است. «جاده تنباکو» يکي از مهمترين رمان هاي «ارسکين کالدول» است. هر چند شايد در ايران، اين نويسنده را بيشتر با کتاب «قصه هاي بابام» که «احمد شاملو» ترجمه اش کرده و تاکنون به چاپ هاي متعدد رسيده است، بشناسند. «ارسکين کالدول» متولد سال 1903 در ايالت «جورجيا» است و از آن نويسندگاني است که در زندگي به هر کاري تن داده و مدتي هم پيش از آنکه به عنوان نويسنده مطرح شود، فوتباليست مشهوري بوده است.
او نويسنده يي است جنوبي و آشنا با فرهنگ و آداب و رسوم و شيوه زندگي و مشکلات گوناگون مردم جنوب امريکا. اصلي ترين مضموني که «کالدول» در رمان «جاده تنباکو» به آن پرداخته، مساله «زمين» است: زميني عقيم که ديگر مال صاحبش نيست. رمان درباره کشاورزي است به نام «جيتر لستر» که با خانواده اش در يکي از زمين هاي کنار جاده يي به اسم «جاده تنباکو» زندگي مي کند. زمين هايي که روزگاري بيشترش مال اجداد «جيتر لستر» بوده اما خود «جيتر» اکنون يک تکه از اين زمين ها را اجاره کرده است
بي آنکه بتواند در آنها چيزي بکارد. از اعضاي خانواده «لستر» تنها زنش و دو تا از فرزندانش به همراه يک مادربزرگ پير، با او زندگي مي کنند. باقي بچه ها يا مرده اند و در زمين کشاورزي دفن شده اند و همراه خاک شخم خورده اند يا از خانه گريخته اند. خانه رو به ويراني است همان گونه که «لسترها» نيز در آستانه فروپاشي کامل اند. اين فروپاشي به خوبي در صفحات آغازين رمان با توصيفي که نويسنده از وضعيت ساختمان خانه ارائه مي دهد، عينيت يافته است:«خانه که از سه اتاق تشکيل مي شد، بر روي توده يي از سنگ هاي کوچک آهکي، به طور ناپايداري قرار گرفته بود. سنگ ها روي يکديگر انداخته شده تيرها به يکديگر ميخ شده و خانه را تشکيل داده بودند. راحتي و سادگي خانه، آشکارا جلب نظر مي کرد. وسط خانه، در زير درگاه پايين آمده و ايوان بر اثر خم شدن، از منزل جدا شده و به قدر يک پا پايين تر از جاي معمولي خود قرار گرفته بود. سقف خانه بر اثر بد سوار کردن تيرها شکم داده، قسمت اعظم روکش هاي تخته يي ديوار خراب شده بود و هر وقت که باد سختي مي آمد، قطعات آن توي حياط پاشيده مي شد. وقتي که خانه چکه مي کرد، لسترها تا تمام شدن باران از يک گوشه اتاق به گوشه ديگر نقل مکان مي کردند. خانه به هيچ وجه نقاشي نشده بود.»همپاي ويراني خانه شخصيت هاي رمان نيز ذره ذره مي پوسند تا در نهايت ويران شوند. هر چند، ويراني نهايي شخصيت هاي جوان تر رمان در سطرهاي سفيد متن اتفاق مي افتد. کليت رمان «جاده تنباکو» مثل ساختماني است که اجزاي آن به مرور مي پوسند و با صدايي خشک، اما نه چندان بلند ذره ذره از هم فاصله مي گيرند تا درنهايت به فروپاشي کامل ساختمان بينجامند.اين اتفاقي است که در مورد روابط آدم هاي رمان نيز رخ مي دهد. آدم هايي در آغاز در کنار هم که عواملي چون فقر، جبر غريزه و طبيعت در نهايت آنها را رودرروي هم قرار مي دهد و آنها را به جانوراني مضحک و غم انگيز و انسان نما بدل مي کند، که البته گاه اغراق در شرح بدبختي و فلاکت اين آدم ها، برخي صحنه هاي رمان را به صحنه هايي کسالت بار تبديل مي کند. به ويژه چند فصل اول رمان که ايستا است و تنها يک عمل داستاني در آن رخ مي دهد و آن هم دزديده شدن شلغم هاي «لاو» توسط «لستر» است که به نظر مي رسد داستان تا رسيدن به اين لحظه زيادي کش آمده است. اما از آنجا که «بسي» - واعظ کليسا - با پسر «لستر» ازدواج مي کند و پس از آن پسر «لستر» بوق زنان، با اتومبيل نو «بسي» وارد صحنه مي شود، رمان هم دور مي گيرد و ضرباهنگي تند پيدا مي کند. سفر «ديود» و «بسي» براي خريد اتومبيل و پس از آن سفر آنها به «اوگوستا» به همراه «لستر» پير و خوابيدن شان در مهمانخانه، سرشار از طنز موقعيت است :طنزي که در آن سوي خود، تصويري عريان و بي پرده را از واقعيت ارائه مي دهد و هنر «کالدول» در اين است که با به کار بردن لحني طنزآميز، از شخصيت هاي خود فاصله مي گيرد و به اين شکل به عمق شخصيت ها و همچنين عمق موقعيت اندوهبار و هولناکي که آنها به آن گرفتارند، نقب مي زند، بي آنکه گرفتار احساسات سطحي شود. يکي از اوج هاي درخشان رمان لحظه يي است که «ديود» و «بسي» ماجراي تصادف با گاري مرد سياهپوست و کشته شدن او را، مثل واقعه يي پيش پا افتاده براي خانواده تعريف مي کنند يا در صفحات پاياني رمان آنجا که مادربزرگ پير زير چرخ هاي ماشين مي رود و در نهايت، لحظه يي که زمين «لستر» در آتش مي سوزد و آتش رفته رفته به خانه مي رسد و خانه در حالي که «لستر» و زنش در آن به خواب رفته اند مي سوزد و خاکستر مي شود و آتش نقطه پاياني مي شود بر «جاده تنباکو».