دانلود کتاب The Name of the Wind
by Patrick Rothfuss
|
عنوان فارسی: به نام باد |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
نام من کواث است، تقریبا مثل Quothe تلفظ می شود. نام ها مهم هستند، چرا که اطلاعات زیادی درباره صاحبانشان به ما می دهند. من نام های بسیاری داشته ام، بیشتر از آن که کسی حق داشته باشد.
مردم ایدم من را میدر می نامند، که بسته به نحوه تلفظ میتواند به معنای شعله، رعد یا درخت شکسته باشد.
اگر من را دیده باشید متوجه می شوید که شعله معنای کاملا مناسبی برای نامم است. موهایی به رنگ قرمز روشن دارم. اگر دویست سال پیش به دنیا آمده بودم، احتمالا به عنوان یک اهریمن در آتش سوزانده می شدم.
موهایم را کوتاه نگه می دارم با این حال آشفته و به هم ریخته به چشم می آیند. اگر به حال خودشان رها شوند، سیخ می ایستند و طوری به نظر می رسند که گویی سرم آتش گرفته است.
"رعد" را به آن بخشی از زندگی ام مربوط می دانم که به عنوان اجراکننده حرفه ای باریتون ، مدت زیادی از سال های اولیه زندگی ام را صرف کسب تجربه روی صحنه کردم.
هرگز به طور جدی به معنای "درخت شکسته" فکر نکرده ام. گرچه با نگاه به گذشته، گمان می کنم که می شود تا حدی آن را پیشگویانه در نظر گرفت.
اولین مربی ام من را ایلیر می نامید. چون باهوش بودم و خودم این را می دانستم. اولین معشوقه واقعیم، مرا دولاتور می نامید، چون از آهنگ آن اسم خوشش می آمد. نام های دیگری همچون شادیکار، لایت فینگر و سیکس استرینگ هم داشته ام. همینطور من را کواث بی خون، کواث مرموز و کواث شاهکش هم می نامند. من این نام ها را به دست آورده ام. بعضی از این لقب ها را خریده و برایشان هزینه پرداخت کرده ام.
اما با نام کواث به دنیا آدم. پدرم یکبار به من گفت که معنای این نام "دانستن" است.
البته به اسم های بسیار دیگری هم نامیده می شوم. بیشتر آنها زشت و نامربوط هستد، هر چند تعداد انگشت شماری از آن لقب ها به ناحق به من داده شدند.
پرنسس ها را از شاهان خفته قلعه ها دزدیدم. شهر تربون را به آتش کشیده ام. شب را با فلورین به سر برده و با سلامت عقل و روانم او را ترک کرده ام. در سن و سالی جوان تر از آن که بیشتر مردم هنوز وارد دانشگاه نشده اند، از آن اخراج شدم. من شب هنگام، در زیر نور ماه از مسیرهایی گذر کرده ام که دیگران حتی در طول روز از صحبت کردن درباره آن هراس دارند. با خدایان صحبت کرده ام، زنان را دوست داشته ام و آهنگ هایی نوشته ام که آوازخوان ها را به گریه می اندازد. ممکن است درباره من شنیده باشید.
این چنین داستان کواث از اینجا آغاز می شود- از دوران کودکی اش در میان گروهی از هنرپیشگان سیار، تا سال هایی که به عنوان یک یتیم شبه وحشی در شهری پر از جرم و جنایت گذراند و تا پیشنهاد عضویت جسورانه و در عین حال موفقیت آمیز او برای ورود به یک مدرسه خطرناک سحر و جادو. در این صفحه ها شما کوت را به عنوان جادوگری مشهور، دزدی ماهر، موسیقیدانی چیره دست و قاتلی بدنام خواهید شناخت. اما "نام باد" بسیار بیشتر از اینهاست، زیرا داستانی ست که حقیقت پشت پرده افسانه کواث را آشکار می سازد.