دانلود کتاب حاکمیت قانون: مفاهیم، مبانی و برادشت ها
|
عنوان فارسی: حاکمیت قانون: مفاهیم، مبانی و برادشت ها |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
حاکمیت قانون یکی از مفاهیم بنیادینی است که امروزه در حوزه مطالعات میان رشته ای شاخه های فلسفه، حقوق، سیاست، اقتصاد، تاریخ و جامعه شناسی مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است. حاکمیت قانون به عنوان مفهومی کلیدی برای ممانعت از خودکامگی و اعمال قدرت خودسرانه، از زوایای مختلف به عنوان اصل، هنجار و حتی ارزش مورد تحلیل قرار گرفته است. این اصل الهام بخش مفاهیم و اصول دیگری از قبیل مشروطه خواهی، قانونیت، عدالت طبیعی، عدالت رویه ای، مسوولیت، پاسخگویی، کنترل قضایی و تفکیک قوا بوده است.۱ از سوی دیگر، توجه به اصل حاکمیت قانون و تن دادن به لوازم و پیامدهای آن، یکی از عناصر اساسی «حکمرانی خوب» شمرده شده که از مفاهیم مطرح در نهادهای بین المللی فعال در عرصه های اقتصادی و سیاسی است.
با این همه، همچون دیگر مفاهیم ضروری برای رویکردی میان رشته ای به موضوعات و مسائل موجود در نظام سیاسی، حاکمیت قانون نیز به رغم کثرت استفاده در نوشته ها، بیانیه ها و سخنرانی ها، به نحو علمی و شایسته مورد بررسی و تدقیق قرار نگرفته است. شاید یکی از مهمترین دلایل عدم وجود آثاری به فارسی در این زمینه، جایگاه مفهوم حاکمیت قانون به عنوان مفهومی در ناحیه سایه روشن چند شاخه از رشته های مختلف باشد. حقوقدانان حاکمیت قانون را یکی از مبانی حقوقی می دانند و اقتصاددانان نیز به اهمیت حاکمیت قانون برای رشد اقتصادی واقف اند و به همین ترتیب دیگر صاحبنظران علوم انسانی. اما هیچ یک تحلیل دقیق مفاهیمی همچون حاکمیت قانون را جزء وظایف خود نمی شمارند.
نویسنده کتاب کوشیده است با تفکیک میان دو اصطلاح مفهوم و برداشت بحث خود را آغاز کند. در تحلیل مفهومی، معنای اولیه مورد توافقی درباره یک اصطلاح وجود دارد. اما برداشت، «گامی فراتر از صرف درک حداقلی و مشترک برداشته می شود و تئوری های فلسفی، حقوقی و سیاسی به میان می آید.»
مفهوم حاکمیت قانون، نفی حکومت شخص و تاکید بر حکومت قانون است. این امر به معنی مغایرت اتخاذ تصمیمات به نحو خودسرانه و هوسبازانه است. بنابراین، التزام به این مفهوم حداقلی از حاکمیت قانون (یعنی حاکمیت قانون، نه شخص) در هر تعبیر و تفسیری از اصل مذکور، واجد اهمیتی اساسی است.
در برداشت های حاکمیت قانون، مفهوم حاکمیت قانون در پرتو نظریه های رقیب، به ویژه راجع به مفاهیم آزادی و عدالت، مورد ارزیابی قرار می گیرد. برداشت های حاکمیت قانون در این کتاب در قالب دو برداشت شکلی و ماهوی مورد بررسی قرار گرفته اند. طرفداران برداشت شکلی از حاکمیت قانون، ویژگی های قانون از قبیل عام بودن، انتشار، عطف بماسبق نشدن و واضح بودن را واجد اهمیتی بسزا در حاکمیت قانون می دانند. در این برداشت اولاً ایده حاکمیت قانون مستقل از ایده دموکراسی تعریف می شود، ثانیاً اصل محوری ایده حاکمیت قانون، «برابری در مقابل قانون» دانسته می شود و ثالثاً ویژگی عام بودن قانون یکی از مبانی تحلیل حاکمیت قانون تلقی می شود.
کتاب «حاکمیت قانون... » مشحون از ارجاع به آثار و اندیشه های فیلسوف و اقتصاددان شهیر، «هایک» است؛ چرا که اندیشه هایک جلوه ای از پیوند عمیق و وثیق میان آموزه های فلسفی، حقوقی، اقتصادی و سیاسی است. هایک با بهره گیری از مفاهیم متنوع سعی در شرح نظامی سیاسی ـ اقتصادی دارد که در آن نظام، آزادی فردی و رفاه اقتصادی محقق شود. یکی از مهمترین ایده های مورد استفاده وی ویژگی عام بودن قانون است. هایک معتقد است «مهمترین دغدغه قانونگذار باید صورت بندی قواعدی عام و فراهم آوردن زمینه ای برای رفتار بی طرفانه و منصفانه با همگان باشد.» این قواعد عام فراهم کننده زمینه پیش بینی پذیری اوضاع و احوال است که مهمترین شرط یک نظام سیاسی ـ اقتصادی مدرن محسوب می شود. تنها در این صورت است که قانون می تواند به مثابه راهنمایی برای شهروندان، نقش موثر خود را در تصمیم گیری آنان ایفا کند.