دانلود کتاب Beyond deconstruction : from hermeneutics to reconstruction
by Derrida, Jacques, Martinengo, Alberto, Derrida, Jacques
|
عنوان فارسی: فراتر از ساختارشکنی : از هرمنوتیک به بازسازی |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
ژاك دریدا (Jacques Derrida) با ارایه یك مقاله جنجال برانگیز در سال ۱۹۶۶ با نام «ساختار، نشانه و سیری در علوم انسانی» جریان نوینی را در وادی نقد به راه انداخت كه براساس آن فلسفه ماوراء الطبیعه غرب از دوران افلاطون تا دوره معاصر به بوته نقد سپرده شد. در پی آن منتقدین به بررسی و تحلیل این نحله پرداختند و نام های ساخت شكنی و پسا ساختارگرایی از آن پس تثبیت شدند. ساخت شكنی كه دریدا مبتكر آن بود به طور اخص به مقوله ساختار توجه نشان داد، آن را محكوم كرد و نواقص كار پیروان ساختار را برملا ساخت. دریدا بر این باور است كه ساختار اجازه نمی دهد تا مفهوم و مضمون در یك متن مطرح گردد و وظیفه اصلی خود را ایفا كند. از این رو دریدا به درج مقالاتی پرداخت تا ثابت كند متون فاقد ساختار مستحكمی هستند و عناصر تشكیل دهنده متن در تعارض با یكدیگر است. در پی آن اندیشمندانی چون میشل فوكو، ژولیا كریستوی و ژاك لاكان تحت تاثیر این حركت بزرگ فلسفی، ادبی قرار گرفتند و به خلق آثاری دست زدند.
دریدا در سال ۱۹۳۰ در الجزایر متولد می گردد، در سال ۱۹۵۹ به فرانسه می رود. تا این كه با انتشار مقالات خود در پاریس مورد توجه قرار می گیرد. بسیاری بر این باورند كه دریدا قصد دارد پایه های كلاسیك هویت شناسی را سست كند. این نظریه ابتدا توسط ارسطو مطرح گشت. طبق نظر او هر چیزی همانی است كه هست و هیچ چیز هم نمی تواند باشد و نباشد.
در واقع ساخت شكنی بر آن است تا اصول اندیشه غربی را مورد ارزیابی قرار دهد و چونان دادگاهی است كه قصد دارد متهم خود را بازجویی كند. درعین حال كه قصد ندارد اصول و مبانی مطرح شده گذشته را به طور كامل ریشه كن كند. براین اساس مكتب ساخت شكنی نمی خواهد از چنین مباحثی اجتناب ورزد و براساس نظام خاص دست پرورده خود اصولی را القا كند. او برعكس مدعی است كه باید براساس مضامین ناپایدار به فعالیت پرداخت و از همان مباحث موجود استفاده كرد. به عبارت ساده تر آن ها قصد ندارند كلیه مباحث فلسفی و تفكر برانگیز را رد كنند و ناقص بدانند. با تمامی این تفاسیر نباید تصور كرد كه ساختار شكنی یك فلسفه حاشیه ای است.
برای شناخت بهتر مكتب ساخت شكنی باید به اصول و مبانی ساختارگرایی آشنا بود. ساختار گرایان براین اصل پافشاری می كنند كه هر جز باید با یك كل مورد بررسی قرار گیرد و در ارتباط باشد. آن ها معتقدند هر پدیده و رویداد جزیی از یك ساختار متحد، منسجم و كلی است. ساختار گرایان كوچك ترین جزء هر نوع ادبی را «واك» می نامند و همواره بر آن هستند تا راز توازن كلام را مشخص سازند. باید به این مساله توجه داشت كه این كلمه فلسفی و ادبی تحت تاثیر عمیق زبانشاسان مشهوری چون فردینان دوسوسور بوده است و شكل گرفته و به تدریج قوام یافته است. آن ها آن چنان كه توقع می رود در پی كشف و درك معنای پدیده ها نیستند، بلكه می خواهند بدانند هر پدیده چگونه معنا می شود. آن ها با كنار گذاشتن مقولاتی چون مضمون و معنا درصدد هستند تا به شیوه های علمی و حساب شده ثابت كنند تمامی عناصر تشكیل دهنده پدیده ها براساس یك سری نشانه ها پی ریزی شده اند. پس باید به كشف نشانه ها و رمزها به طور كلی روند شكل گیری ساختار یك اثر پرداخت. آنان حتی برای پیشبرد اهداف خود اسطوره را به اجزای بسیار كوچك تجزیه كرده اند و قصد دارند بر این اساس یك قاعده جدید دوباره آن ها را به هم متصل سازند. چنین روشی عملاً باعث می گردد تا معنا و مضمون به درستی درك نشود.