دانلود کتاب رویای واریا
|
عنوان فارسی: رویای واریا |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
واریا در حالیکه سگ سفید کوچکش با شور و شوق فراوان جست و خیز می کرد به او گفت:بیا فلاف باید عجله کنیم!بستن قلاده به گردن او کار مشکلی بود .بلاخره ،موفق شد و به سرعت از میان راه باریک بین ردیف قفسها گذشته،به خیابان پررفت و امد رسید .به نظر می رسید تا تقاطع کنزکینگتون و رسیدن به پارک تنها چند دقیقه راه بود .ولی واریا عصبانی به نظر می رسید چون هر تاخیری یعنی دیر رسیدن او به محل کارش .او نمی دانست که این مرتبه چرا 7 صبح بیدار شده بود؟ چطور خواب مانده بود زیرا معمولا او قبل از صدای زنگ ساعت در ساعت 5 بیدار میشد. امروز صبح همه چیز غلط از اب درامده بود .او خواب مانده بود چون ساعت طبق معمول کار نکرده بود تا با صدای زنگش او را بیدار کند .پیش امدن همه این این اتفاقات به دنبال هم این حس را به او داده بود که زمان مثل یک قطار سریع السیر به سرعت عبور می کند و در حال مسابقه دادن است .به هر طریق انها به پارک رسیدند و او همراه فلاف سعی می کرد پابه پای صاحبش جست و خیز کنان بدود ،میدوید.واریا تصمیم گرفت قلاده او را ازاد بگذارد تا سگ بتواند آزادانه شیطنت های روزانه اش را انجام دهد.