دانلود کتاب Hannah Arendt: Life is a Narrative
by Julia Kristeva
|
عنوان فارسی: هانا آرنت: زندگی یک روایت است |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
ژولیا کریستوا در کتاب هانا آرنت؛ زندگی یک روایت است، با زبانی موجز و گاه پیچیده، آرنت را متفکری معرفی میکند که به قصد یافتن امیدی برای زندگی، شرایط و وضعیت بشر را در جهان امروز توصیف میکند.
در کتاب هانا آرنت؛ زندگی یک روایت است، به برخی وجوه فلسفی آثار هانا آرنت از جمله استنباط وی از مفاهیمی چون زبان، خویشتن، کالبد، فضای سیاسی و زندگی پرداخته میشود.
هان آرنت (Hannah Arendt) به عنوان یکی از مهمترین اندیشمندان قرن بیستم که با آثاری چون «توتالیتاریسم»، «انقلاب» و «خشونت» در ایران شناخته شده، میگوید به حلقه فیلسوفان تعلق ندارد و حوزه کاریاش «تئوری سیاسی» است.
از منظر وی، «یک تنش جدی بین فلسفه و سیاست وجود دارد... فیلسوف مانند هر کس دیگری، در ارتباط با طبیعت میتواند عینینگر باشد و زمانی که درباره آنچه میاندیشد حرف میزند از طرف تمام نوع بشر حرف میزند. اما او نمیتواند در مقوله سیاست عینینگر یا بیطرف باشد. از زمان افلاطون به بعد چنین چیزی محال است!»
همین تنش میان فلسفه و سیاست است که از دیدگاه وی باعث شده تا غالب فیلسوفان (به استثنای کانت) نوعی خصومت با سیاست داشته باشند.
آرنت با همین تحلیل و ارزیابی، تأکید دارد نمیخواهد در این خصومت «شریک» باشد و به تعبیری که خود به کار میبرد، «میخواهم با چشمانی به سیاست بنگرم که فلسفه آن را تیره و تار نکرده باشد».
هر یک از پنج فصل کتاب هانا آرنت؛ زندگی یک روایت است، نوشتۀ ژولیا کریستووا (Julia Kristeva)، که عمدتاً به ایده کلی روایت اختصاص دارد، گویای حرکتی پیوسته و مملوس در مفاهیم آرنتیاند؛ از روایت به مثابه امری شخصی که در اینجا در مورد زندگی خود آرنت و نسبتهایش با دیگران و حتی هویت یهودی او مصداق مییابد گرفته، تا روایت به عنوان مفهومی قابل دفاع که میتوان آن را برای گریز از قانون مرگ به «عمل» درآورد.
در واقع، این اثر آرنت را به عنوان فیلسوفی میشناساند که با انگیزه «عشق به جهان» در پی تحقق بخشیدن به روند زندگی و گریز از«عدم تعلق» است.
در بخشی از کتاب هانا آرنت؛ زندگی یک روایت است میخوانیم:
از نظر آرنت هنرمندان، به ویژه هنرمندان مدرن، تجسم انسان آفرینشگر (homo faber)، گونهی بسیار میانمایهی بشریتند که گرایشهای مدرن به سوداگری و مصرفگرایی را در کانون توجه قرار میدهند. در نهایت، آیا مهمترین اثر به زعم آرنت همانا یک نا اثر، اثری نانوشته، نخواهد بود که [هنوز] به صورت یک «کالا شیءواره» نشده است؟ سقراط خود را وقف جستجوی بیپایان قضاوت درست در متن، کند و کاو دائمی خود و دیگران میکند بیآنکه پولیس را که برخوردگاه زندگیها و دیدگاههای مخالف است نادیده بگیرد.