دانلود کتاب نگرانی های من
|
عنوان فارسی: نگرانی های من |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
شاملو در یکی از همین روزهای آوریل، چیزی حدود سیزده سال پیش، در دانشگاه برکلی سخن رانی می کند که بعدها عنوان «نگرانی های من» را به خود می گیرد. عنوانی که در گرد و غبار تبلیغات این سال های اخیر فراموش شده و سخن رانی ی برکلی بیش تر به ناسزاهای شاملو به فردوسی، به شاهنامه، به فرهنگ «پارسی»، زیر پا گذاشتن ارزش های ملی و ده ها و بل صدها تغییر نام داده و این چنین در اذهان باقی مانده. متن سخن رانی شاملو به وسیله ی مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران در نیوجرسی آمریکا منتشر می شود. گفته ی شاملو «دوستان خوب من! کشور ما به راستی کشور عجیبی است!» شکل عینی می گیرد. شاملو آماج حملات قرار می گیرد. هر کس از فرصتی که دست داده استفاده ای می کند. تصفیه حساب های فکری، ایدئولوژیک، ادبی و غیر ادبی به اوج خودش می رسد. فردوسی و «شاه»نامه که مدتی است نفی بلد شده اند، دوباره بر سر زبان ها می افتد، کتاب های درسی که چند سالی است شاهنامه را به دور انداخته، دوباره رستم و سهراب را در خود جای می دهد، کنگره ی بزرگ داشت فردوسی ترتیب داده می شود، و هم زمان، محاکمه ی شاملو هم آغاز می شود. شاملو در سخن رانی اش می گوید :«تبلیغات رژیم ها از همین خاصیت تعصب ورزی توده هاست که بهره برداری می کنند، دست کم برای ما ایرانی ها این گرفتاری بسیار محسوس است». چیزی که قابل توجه است، این است که متن سخن رانی شاملو هیچ وقت به طور کامل در ایران منتشر نمی شود. «معلمان اخلاق» تکه هایی از سخن رانی را با سوء نیتی عجیب نقل می کنند. با آب و تاب از ایران و فردوسی و پارس و آریا سخن ساز می کنند و شاملو را دشمن آن عظمت چندین هزار ساله معرفی می کنند. صحبت های شاملو در آن سخن رانی، همان «نگرانی ها»ی او، از جمله سخنانی است که تاریخ اش نگذشته، و هنوز گذشته نشده. حرف امروز است، و حرف فرداست، وقتی که می گوید:«تاریخ ما نشان می دهد که این توده حافظه ی تاریخی ندارد. حافظه دسته جمعی ندارد.». سخن رانی شاملو که می بایست یک سخن رانی ماندگار باشد، که همان «توده» را آگاه کند، به هجو گرفته شد، علیه خود شاملو استفاده شد، و چند سطری از آن با استدلال های صرفاً متعصبانه و شدیداً ایدئولوژیک (و نه علمی) توده را راضی کرد که شاملو را در تضاد با فردوسی و شاهنامه و ایران ببیند و دیگر حتی به صرافت نیافتد که خودش به دنبال اصل مطلب برود و ببیند که قضیه واقعاً چه بوده، چه گفته شده. شاملو دقیقاً هشدار داده بود که نباید «دربست» همه چیز را پذیرفت، و اتفاقا" توده «درس های اخلاق» اخلاقیون را دربست پذیرفت. ناگفته نماند که از میان آن همه مخلصی که شاملو را «استاد شاملو» می خواندند، هیچ حرکتی در جهت روشن شدن قضیه نشد.