دانلود کتاب Aristotle's "Nicomachean ethics"
by Otfried Hoffe, David Fernbach
|
عنوان فارسی: ارسطو و u0026 quot؛ اخلاق نیکوماخوس و u0026 quot؛ |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتاب اخلاق معروف به اخلاق نیکوماکوس، نام شناختهشدهترین اثر ارسطو در زمینه اخلاق است. این کتاب که نقش برجستهای در معرفی اخلاق ارسطویی دارد، از ده کتاب تشکیل میشود و بر مبنای یادداشتبرداری از سخنان ارسطو شکل گرفته است.
کتاب اخلاق (Nicomachean Ethics)، در ده بخش تدوین یافته و با نظریه «سعادت» به اتمام مىرسد که مىتوان آن را فشرده کتاب و کلید آن محسوب داشت، ارسطو پس از نفى لذت، ثابت مىکند که سعادت حقیقى انسان در این است که در مشاغل عقلى و مشهودات هوشى صرف شود و اسم آن را حیات تأملى مىنهد. در نهایت ارسطو نتیجه مىگیرد که سعادت عبارت از عمل تأمل است و این که مرد دانشمند، تنها فردى است که مىداند خوشبختترین فرد روى زمین است، بدون آنکه در ماوراى آن زندگى قدسى، و در انتظار چیز دیگرى باشد.
کتاب اخلاق ارسطو نیمه دیگر کتاب سیاست است، در واقع این هر دو اثر درباره یک چیز بحث مىکنند، ارسطو (Aristotle) این موضع را در جایى «فلسفه امور انسانى» و در مواقع دیگر حکمت سیاسى و یا اجتماعى مىنامد. تمام دیدگاههاى وى در هر دو کتاب درباره سلوک انسانى یا فعالیت عملى است، به عبارتى درباره همه آن فعالیتهایى است که تنها متوجه معرفت و حقیقت نیست و اگرچه هر دو بخش یاد شده با همدیگر ارتباط دارد، ولى هریک در عین حال اثر مستقلى است. مقدمه علم اخلاق در حقیقت مفتاح هر دو علم است و تنها به بخش اخلاق ارتباط ندارد، در پایان کتاب اخلاق به سیاست هم اشاره کرده و زمینه آن را آماده مىنماید.
فلسفه اخلاق ارسطو، اثرى است که بهترین مقدمه در باب مطالعه در موضوعات اخلاق را دارد، این کتاب در برابر ما منظرهاى از حقایق متین و زنده را جلوهگر مىسازد و آن حقایق را در محدودهاى مىگنجاند تا نظمبخشى و ترتیب آنها آسان گردد. همچنین در کنار آن مهمترین مسائل را معرفى مىکند و به حل برخى از آنها اشارات دقیقى مىنماید، علاوه بر این موفق مىشود تا ادراک و انعکاس پایدار آن را به سمتوسوى آن حقایق متوجه سازد.
جملات برگزیده کتاب اخلاق:
- خوبى به یک شکل و بدى به هزار شکل ظاهر مىشود.
- عدالت دربردارنده همه فضایل است.
- هنر اتفاق را دوست دارد، کما آنکه اتفاق دوستدار هنر است.
- سکوت، غالباً دوستى را منقطع مىسازد.
- نباید مهمان بسیار داشت و نباید خود را از آن محروم ساخت.
در بخشی از کتاب اخلاق میخوانیم:
ما نمىگوییم که شخص پس از مرگ سعادتمند است و «سولن» نیز نخواسته چنین رأیى اظهار کند. بلکه مىخواهد بگوید که نمىتوان مخلوقى را بهطور قطع، سعادتمند دانست مگر آنکه، تا پایان عمر از پیشآمدهاى تلخ و واژگونبختىها، مصون مانده باشد. در این باب، باید باز به بحث پرداخت. به نظر مىرسد، براى کسى که فانى شد، بدون آنکه بدىها و نیکىهایى را مانند افتخارات و یا آثار انزجار و نفرت احساس نماید به عینه در نزد کودکان، یا بهطور اعم، در نزد بازماندگان، چون رفتار نیک یا بدبختى ظاهر شود.