دانلود کتاب رستگاران
|
عنوان فارسی: رستگاران |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
بر چهار رأس مربع عشق و فداکاری این نامها میدرخشد: مادر پدر فرزند و همسر آنانی که از بند تن رهیدهاند و از خود به خویشتن رسیدهاند، خویشتنی که ما هرگز درکش نمیکنیم. ... و آنها چون فرشتگان به رستگاری میرسند، در دنیایی که لمسش ناممکن است. و بهراستی ما در کدام رأس این مربع جای داریم؟ در بخشی از داستان می خوانیم : امیرعلی بعد از کلی گریه بالاخره توی بغلم خوابش برد، اونقدر گریه کرد که صورتش پر از اشک شد و دلم براش خیلی سوخت. آخه اولش سرش داد زدم چون واقعاً خستهام کرده بود ولی بعد عذاب وجدان گرفتم و با ناز و نوازش آرومش کردم. واقعاً اون بچه چه گناهی داشت که باید گرفتار مشکلات من میشد؟ منی که هرروز یه مشکل برام سبز میشد و فرداش یکی دیگه. آروم پاهای خستهام رو دراز کردم و بچهام رو با نهایت عشقی که توی وجودم بود توی بغلم فشردم و ناخودآگاه گریهام گرفت. اما با خودم گفتم مردم چی میگن؟ خودتو جمعوجور کن. و سعی کردم تا اشکهام رو با همه بغضی که توی دلم بود قورت بدم ... اما بغض لعنتی گلوم رو گرفته بود و داشت خفهام میکرد. از لب پلههای مغازهای که گوشهاش نشسته بودم خودمو جمع کردم و امیرعلی رو انداختم روی دوشم و ساکم رو گرفتم دست دیگه ام و بلند شدم...