دانلود کتاب چگونه عملگرا شویم؟

بسیاری از اوقات برای برخی از ما پیش آمده که درگیر افکار مختلفی شده‌ایم و به عبارتی در دام چرخه افکار تمام‌نشدنی افتاده‌ایم.
گاهی اوقات بیرون آمدن از این چرخه افکار مثل افتادن در یک هزارتوی پیچ‌درپیچ است که به نظر می‌رسد رهایی از آن غیرممکن است.
گیر افتادن در چرخه افکار و خیالات می‌تواند مانع عمل‌گرایی ما شود و میزان کار مفید و مؤثری که می‌توانیم در طول روز انجام دهیم را کاهش دهد.
وقتی ما کمتر احساس مفید بودن می‌کنیم، رفته‌رفته احساسات منفی هم بر زندگی ما سایه می‌اندازد و نسبت به خودمان و زندگی احساس بدی پیدا می‌کنیم.
یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید به خاطر داشته باشیم این است که «جنب‌وجوش» را با «عملگرایی» اشتباه نگیریم. من بسیاری از افراد را دیده‌ام که بیشتر جنب‌وجوش دارند تا این‌که عملگرا باشند فرق این‌ها چیست؟ اولین و مهم‌ترین تفاوت بین این دو مفهوم این است که عملگرایی، خروجی و نتیجه خلق می‌کند، اما جنب‌وجوش صرفاً یک تحرک و جابه‌جایی است، انرژی ما صرف می‌شود، زمان ما گرفته می‌شود، حتی ممکن است زمینه کسب نتیجه هم فراهم شود اما به خود نتیجه نمی‌رسیم. آن چیزی که برای ما خروجی و نتیجه و دستاورد به همراه می‌آورد، همان عملگرایی است.
یادمون باشه حتی اگه راجع به یه چیزی فکر خوبی داریم یا تصمیمی گرفتیم تا وقتی عملی در رابطه با اون کار از ما سر نزده، در واقع نه فکری کردیم، نه تصمیمی گرفتیم و نه کاری رو انجام دادیم. در نتیجه هیچ دستاوردی برای ما اتفاق نیفتاده و این چرخه با عمل کردن به افکار و تصمیماتمون به بار میشینه و در روزگار و اذهان مردم ثبت میشه. چیزی که ما لازم داریم اراده انجام کارها از صفر تا صده. به قول وینسنت لمباردی تفاوت بین یک فرد موفق و ناموفق، تنها کمبود توانایی و نداشتن دانش نیست، بلکه نبود اراده و خواست کافی برای انجام کارهاست.
دوست دارید ورزش کنید اما حال ندارید صبح‌ها زودتر از خواب بیدار شوید؟
دوست دارید کسب و کارتان را راه اندازی کنید، اما تا به امروز هیچ اقدامی نکردید؟
دوست دارید عادات بدتان را کنار بگذارید، اما تا به امروز از این کار طفره رفتید؟
دوست دارید ایده ای که در سر دارید را اجرا کنید اما تا به امروز شروع نکردید؟
دوست دارید یک راهنمای عملی داشته باشید تا واقعاً تبدیل به فردی عملگرا شوید و هرکاری را که می‌خواهید خیلی سریع شروع کنید و وقفه ای در شروع آن نیاندازید؟
انسان واقعی عملگراست نه عکس العملگرا!
یعنی مشاهده‌گر قوی و سالمی دارد، می‌بیند و بهترین رفتار رو با آگاهی از آن لحظه، خودتان انتخاب می‌کنید. خیلی از ما آدم‌ها ( که متأسفانه بیشتر عکس‌العمل گرا هستیم تا عملگرا) مثل یک دستگاه کامپیوتری، مثل یک صفحه‌کلید، تایپ کامپیوتری هستیم. در مجاورت با شرایط، موقعیت‌ها، افراد و … یک رفتار تکراری و خاص رو یاد گرفته و تکرار می‌کنیم.
افراد پیرامونمان، به‌راحتی با دانستن خصایص ثابت ما، رفتار ما را کنترل می‌کنند! می‌توانند ما را وارد بازی‌های ذهنی و روانی خود کنند! و مشابه اینکه با ماشین از قبل برنامه‌ریزی‌شده رفتار می‌کند، با هر رفتاری، می‌دانند که چه عکس‌العملی نشان می‌دهیم و با این روش عملاً ما را کنترل می‌کنند. انگار ما نوکر حلقه به گوش آن‌ها هستیم. مانند مومی در دستان آن‌ها شکل دلخواهشان را به خود می‌گیریم و کنترل می‌شویم. در حالی که اگر، عملگرا بودن خود را لحاظ کنیم، قطعاً غیر قابل پیش بینی بوده و می‌توانیم در لحظه بهترین خودمان را زندگی کنیم!
حرف آخر: رویاهای خودتان را بسازید، وگرنه دیر یازود کسی مجبورتان می‌کند رویای او را بسازید.

Summary by sajadabdoli2014