دانلود کتاب افسانه ها
|
عنوان فارسی: افسانه ها |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
افسانه و قصه های ایرانی برای کودکان از صبحی مهتدی یکی بود، یکی نبود. سرِ گنبد کبود، پیرزَنِکه نشسته بود، اسبه عصاری میکرد، خره خراطی میکرد، سگه قصابی میکرد، گربههه بقالی میکرد، شتره نمد مالی میکرد، موشه ماسوره میکرد، بچهی موش ناله میکرد، پشه رقاصی میکرد، کارتُنَک بازی میکرد، فیل آمد آب بخوره افتاد و دندونش شکست. داد زد: آی نهنه جون! دندونکم، از درد دندون دلکم! اُستای دلاک را بگو، مرد نظر پاک را بگو، تا بِکشَد دندونکم، تا بره درد از دلکم...