دانلود کتاب Blindness
by Jose Saramago
|
عنوان فارسی: کوری |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کوری رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوریِ آدمها سخن گفتهاست. در این رمان، هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود.
ساراماگو در این رمان از تلمیح استفاده کرده و با اشاره به نوشتههای قدیمی، اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کردهاست.
داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهٔ اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهٔ اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند. پزشک با معاینهٔ چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند.
پزشک میفهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمیکند. از طرف دولت، تمامی افراد نابینا جمعآوری و در یک آسایشگاه اسکان داده میشوند. پزشک نیز خود دچار این بیماری میشود. پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری، پزشک را نیز روانهٔ آسایشگاه میکند. همسر پزشک نیز بهدروغ اذعان به کوری مینماید تا بتواند در کنار شوهرش باشد. آنها به آسایشگاه یادشده برده میشوند. در آن آسایشگاه تمامی افراد نابینایند. نیروهای امنیتی برای افراد غذا تهیه میکنند، اما برای عدم سرایت کوری به آنها، تنها غذاها را تا درِ آسایشگاه حمل میکنند. نابینایان برای تقسیم غذا با هم درگیر میشوند. کمکم خوی حیوانیِ افراد در این وضعیت فلاکتبار بروز میکند. کثافت، فحشا و… آسایشگاه را فرامیگیرد. عدهای از کورها، تحویل غذا را بهدست میگیرند و غذا را به افراد دیگری میفروشند. کورها، برای زنده ماندن، از تمامی چیزهای باارزشِ خود میگذرند تا به جایی میرسد که افراد زورگیر از کورها زنهایشان را طلب میکنند. درنهایت، کورها راضی میشوند تا زنان خود را برای بهدست آوردن خوراک به آنها بفروشند.
همسر پزشک، که نابینا نشده، شاهد تمامی این مسائل است. زن دکتر عاشقانه سعی در بهبود وضعیت هریک از افراد میکند، اما بههیچعنوان اجازه نمیدهد کسی از نابینا نبودن او اطلاعی بهدست آورَد.