دانلود کتاب Haşlanmış Harikalar Diyarı ve Dünyanın Sonu
by Haruki Murakami
|
عنوان فارسی: پخته سرزمین عجایب و پایان جهان |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
داستان کتاب، دو بخش روایی موازی دارد، مثل کافکا در کرانه. فصلهای فرد در سرزمین عجایب بیرحم میگذرد، راوی این فصول جوانی است که از ضمیر ناخودآگاه خود برای رمزنگاری استفاده میکند، او برای یک سازمان شبهدولتی کار میکند، در حالی که گروهی دیگر که برای کارخانه کار میکنند، در پی رمزگشایی و ربودن اطلاعات هستند.
اما فصلهای زوج که در ته دنیا رخ میدهند به مراتب جالبتر هستند. برای اینکه ته دنیا را درک کنید، من بریدهای مختصر و مفید از چند فصل ته دنیا برایتان انتخاب کردهام که حاصل ترکیب جملات و پاراگرافهای مهمی است که من در حین مطالعه زیرشان با مداد خط کشیده بودم:
روز اولی که به شهر آمدهام، دروازه بان به من میگوید: «همین که جا افتادی برو کتابخانه. آنجا دختری است که از آن نگهداری میکند. بهش بگو شهر گفته آمدهای رؤیاهای قدیمی را بخوانی. باقی را خودش نشانت میدهد.»
میگویم: «رؤیاهای قدیمی؟ منظورت از رؤیاهای قدیمی چیه؟»
– رؤیاهای قدیمی … رؤیاهای قدیمیاند دیگر. برو کتابخانه، آن قدر از اینها پیدا میکنی که چشمهایت گرد شود.
اولین رؤیای قدیمی که زن کتابدار روی میز میگذارد، چیزی نیست که به آن بگویم رؤیاهای قدیمی. برش میدارم و سطحش را برانداز میکنم، تا شاید نشانی از رؤیاهای قدیمی بیابم. اما سرنخی نیست. فقط جمجمه جانوری است.
از زن کتابدار میپرسم: این جمجمه یکی از تکشاخهای شهر است؟
– آره. رؤیاهای قدیمی، تویش مهر و موم شده.
– من باید رؤیاهای قدیم را از این بخوانم؟
– قرار است با رؤیایی که میخوانم چه کنم؟
– هیچی، فقط باید بخوانیشان.
همهمان سایه داشتیم، سایه مدام با ما بود، اما به این شهر که آمدم، سایه را از من گرفتند.