دانلود کتاب Aesop's fables
by Aesop.
|
عنوان فارسی: پند |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتاب پند باارزش، شامل داستانهای زیبا و آموزنده از نویسندۀ یونانی، ازوپ است که از زبان انگلیسی ترجمه و سپس با تخیل آزاد به صورت سادهای بازنویسی و تصویرگری شده است.
روزی کبوتر دانایی به دام صیادی میافتد. کبوتر دانا رو به صیاد میکند و با گریه میگوید که اگر من را آزاد کنی سه پند مفید به تو میگویم. یکی از پندها را وقتی در دست تو هستم میگویم. ولی برای دو پند دیگر شرط میگذارد. صیاد قبول میکند و کبوتر پند اول را میگوید ولی صیاد چیزی از آن نمیفهمد...
ازوپ (Aesop) از اهالی تریس بوده که در اوایل قرن ششم پیش از میلاد به بردگی درآمده است. از آن پس در جزیره ساموس زندگی کرده و بنا به گفته برخی او با کوروش هخامنشی هم دوره بوده است. انبوهی از افسانههای گوناگون درباره شخصیت و زندگی او وجود دارد. او استعداد عجیبی در گفتن داستان داشته و به واسطه داستانهایش شهرت بسیار یافته است و آزادی خود را نیز از همین راه به دست آورده است.
در قرن پنجم پیش از میلاد، ازوپ به دلیل اهانت به مردم دلفی، از بالای صخرهای به پایین انداخته شد و کشته شد. داستانهای او به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده است. ناصرخسرو و مولوی نیز برخی از داستانهای ازوپ را به شعر در آوردهاند. همچنین بسیاری از داستانهای او در ادبیات فارسی بازآفرینی شده است.
در بخشی از کتاب پند با ارزش میخوانیم:
چند روزی گذشت تا اینکه یک روز صیاد دوست دانایی را دید و تعریف کرد که چطور یک کبوتر او را فریب داده است. دوست صیاد در جواب او گفت:
"او تو را فریب نداده و اتفاقا پند سوم از دو تای اول هم بهتر بوده است. تو چطور قبول کردی که در بدن یک کبوتر مروارید به آن درشتی باشد؟ مگر به تو پند نداد که هرگز کار نشدنی را باور نکنی؟ تو چطور باور کردی که در شکم کبوتر یک مروارید باشد؟"
صیاد در فکر فرو رفت و دوستش ادامه داد:
"حالا فرض کنیم که در شکم او مرواریدی هم باشد مگر به تو پند نداد که افسوس گذشته را نخوری، پس چرا از آزاد کردن کبوتر پشیمان شدی؟ در واقع چون تو پندهای او را نفهمیدی، پند سوم را طوری گفته که تو را در فکر فرو ببرد و پندها را به یادت بیاورد."