دانلود کتاب The Schopenhauer Cure: A Novel (P.S.)
by Irvin Yalom
|
عنوان فارسی: شوپنهاور درمان : رمان (پیوست پیام ) |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
یالوم در رمان شوپنهاور تصور میکند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و بهنوعی رونوشت شوپنهاور است، به یکی از گروههای درمانی رواندرمانگر مشهوری به نام جولیس وارد میشود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان- و مرگ خویش- به مرور دوبارهی زندگی و کارش نشسته است. فیلیپ آرزو دارد با به کارگیری اندیشههای شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی بدل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیس است. ولی جولیس میخواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی است که به زندگی معنا میبخشد، کاری که هیچکس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.
دکتر اروین یالوم در مورد این کتاب چنین می نویسد:
می خواستم نه تنها قهرمان داستان من با فوت خویش کنار بیاید، بلکه به مراجعان خود نیز یاری کند تا با فوت مواجه شوند. علت گزینش و معرفی عنوان فوت در فرایند روان درمانی به سال هایی باز می گردد که با بیماران سرطانی درمان ناپذیر کار می کردم. بیماران زیادی را دیدم که در مواجهه با فوت پژمرده نشدند بلکه برعکس دچار تغییراتی اساسی شدند که تنها می توان ان را رشد شخصیت، پختگی یا پیشرفت خردمندی نامید. ان ها در اولویت های زندگی خود تجدید نظر کردند، مباحث روزانه را ناچیز می شمردند، از داشته های مهم خود مانند کسانی که دوستشان دارند، از عوض کردن فصول، از شعر و موسیقی که مدت های مدیدی از ان ها غافل مانده بودند، شاکر و شادمان می شدند. یکی از بیمارانم می گفت ” سرطان، روان رنجوری را شفا می بخشد” ولی افسوس که انسان باید تا لحظات آخر زندگی، هنگامی که بدنش مورد تهاجم سرطان قرار می گیرد، منتظر بماند تا بیاموزد چگونه زندگی کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«هرگاه به فردی دارای تواناییهای ذهنی نادر و والا، حرفهای نامناسب واگذار شود، همچون ظرفی ارزشمند و تزیینشده با نقشهایی زیبا و بکر است که از آن به جای دیگ در آشپزخانه استفاده میکنند.
مسافرت بزرگ خانواده شوپنهاور، در سال ۱۸۰۴ به پایان رسید و آرتور شانزده ساله، اندوهگین و ناراحت، دوره آموزشی هفت ساله را نزد سناتور ینیش، بازرگان مشهور هامبورگ، آغاز و اینگونه به قولی که به پدرش داده بود، عمل کرد. آرتور با توجه به اجبار برای گام نهادن به زندگی دوگانه، هرچند همه تکالیف مربوط به دوره آموزشی را انجام میداد، ولی هر لحظه از اوقات فراغت را پنهانی صرف مطالعه اندیشههای بزرگ تاریخ فرزانگی میکرد.
نه ماه بعد، رویدادی شگفتانگیز شکل گرفت و زندگی آرتور را به شدت تحت تأثیر قرار داد. وضعیت سلامت هاینریش شوپنهاور شصت و پنج ساله، به سرعت در معرض مخاطره قرار گرفت و خیلی زود دارای چهرهای زرد، قلبی افسرده، حواسی پرت و جسمی خسته شد. اغلب اوقات، دوستان قدیمی را نمیشناخت. در بیستم آوریل ۱۸۰۵، به رغم تشدید بیماری، به فروشگاه بزرگ خود در هامبورگ رفت و از پنجره بالاخانه انبار غله، به رودخانه شیرجه زد. جسد او را چند ساعت بعد، شناور بر آبهای یخزده پیدا کردند.
همیشه خودکشی، آثاری همچون ضربه ناگهانی، احساس خشم و احساس گناه بر بازماندگان میگذارد. آرتور نیز همه این آثار را میدید. میتوان احساسات ناخوشآیند فرزند را در آن هنگام، درک کرد. عشق به پدر، تبدیل به اندوه ناشی از فقدان تبدیل شد و رنجشی که از هاینریش داشت، برایش نوعی پشیمانی ابدی همراه آورد. از سوی دیگر، آرتور همواره میاندیشید که پدرش به دلیل سنگدلی فراوان، راه او را برای دستیابی به مقام بزرگ فیلسوفان، بسته است».