دانلود کتاب سمرقند - Samarkand
|
عنوان فارسی: سمرقند - سمرقند |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
امين معلوف در سمرقند دو صفحه از تاريخ درخشان ايران را به رشتهي تحرير درآورده است: يكي دوران حكومت سلجوقيان و فعاليتهاي حسن صباح؛ ديگري انقلاب مشروطه از قتل ناصرالدين شاه تا استقرار مشروطيت و فداكاريها و جانبازيهاي مردم تبريز. امين معلوف توانسته است با ظرافت و مهارت اين دو بخش از تاريخ ايران را با بهانه قرار دادن دستنوشتههاي رباعيات و خاطرات عمر خيام نيشابوري به هم پيوند دهد. (برگرفته از توضيحات پشت جلد كتاب)
داستان با اين جملات آغاز ميشود:
"گاهي در سمرقند، به دنبال يك روز طولاني و دلگير، شبها مردم بيكار به گشت و گذار در بنبست ميان دو ميكده نزديك بازار فلفلفروشان ميپردازند، نه بخاطر اينكه شراب عطرآگين سغديان بنوشند، بلكه به اين جهت كه مراقب آمد و رفتها باشند يا سر به سر يك بادهنوش سرخوش بگذارند. در اين حال آن شخص به خاك افكنده ميشود، سيل دشنام بر سرش ميبارد و به او وعدهي جهنم ميدهند.
با چنين حادثهاي است كه در يك شب تابستاني سال 1072 (465 هجري) دستنوشتههاي "رباعيات" قدم به عرصهي وجود ميگذارد. در آن هنگام عمر خيام بيست و چهار سال دارد؛ مدت كوتاهي است كه در سمرقند بسر ميبرد. آيا آن شب او به ميخانه ميرود يا تصادف گشت و گذار او را به اين محل كشانده است؟ قدم زدن در يك شهر قديمي و نگريستن با چشمان حريص به هزاران رنگ روزي كه در حال غروب است لذتي نشئهآور دارد: در كوچهي مزرعهي ريواس، پسربچهاي سيبي را كه از پيشخان دكاني دزديده است به سينهاش ميفشارد و با پاهاي برهنه روي سنگفرشهاي بزرگ ميگريزد. در بازار كهنهفروشان در درون دكاني كه بالاتر از سطح زمين قرار دارد، هنوز بازي تخته نرد در نور يك چراغ پيهسوز ادامه دارد ..."