دانلود کتاب The Doors of Perception and Heaven and Hell
by Aldous Huxley
|
عنوان فارسی: درهای ادراک و بهشت و جهنم |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
بسیاری با آلدوس هاکسلی به واسطه کتاب دنیای قشنگ نو آشنا هستند. اما این نویسنده معروف اثر جنجالی دیگری دارد که در ایران ناشناخته است: درهای ادراک دوزخ و برزخ. هاکسلی در بخش اول این کتاب تحت عنوان درهای ادراک، تجربیات خود را از مصرف روانگردانمسکالین شرح داده است. همانطور که از نام کتاب مشخص است، پس از مصرف، جهان برای هاکسلی همان جهان است، اما کیفیت ادراک وی در مواجهه با طبیعت و همچنین صنایع دست انسان، نظیر موسیقی و نقاشی دچار تغییرات وسیعی شده است
توصیفات هاکسلی از شفافیت و درخشش مناظر و نور در این کتاب، با بخشی از توصیفات مربوط به بهشت در مسیحیت و اسلام شباهت زیادی دارد
بخش دوم کتاب، بهشت و دوزخ، علمی و به قدر کافی مستند به نظر نمی رسد.نویسنده در این بخش به تشریح قسمتی از ناخوداگاه انسان که با تجربیات عرفانی و رویابینی ها در ارتباط است می پردازد. وی تجربیات عرفانی عرفا، مرتاض ها، و پیروان ادیان ابراهیمی را معادل رویابینی حاصل از مصرف مسکالین می داند. با اینکه این رویابینی به دلیل بنیان بیوشیمیایی خود یک تجربه ی عرفانی محسوب نمی شود، اما از کیفیتی به مراتب بیشتر از تجربه عرفا برخوردار است. هرچند که هاکسلی در ادامه، تجربه عرفانی و رویابینی مذهبی را هم مردود اعلام کرده و تحت تاثیر عوامل زیست- شیمیایی بدن می داند. به عنوان مثال می گوید ریاضت، روزه، دعاهای طولانی و خودزنی های مذهبی باعث آزاد شدن مواد شیمیایی مختلف در بدن نظیر هیستامین و آدرنالین از یک سو و افزایش دی اکسید کربن در مویرگ های مغزی از سویی دیگر می شود و از این طریق کارایی مغز، به عنوان "سوپاپ کاهش دهنده" مختل شده و درهای ادراک ناخوداگاه برای فرد گشوده می شود
نظریه ارتباط بهشت و دوزخ توضیف شده در ادیان ابراهیمی و رویاهای حاصل از مسکالین جالب و درخور توجه است. در ادیان ابراهیمی، به وجود سنگ های قیمتی، طلا و جواهرات در بهشت اشارات زیادی شده است.به عنوان مثال توصیف اورشلیم آسمانی در مکاشفه یوحنا بدین صورت است:
آنگاه مرا در روح، به كوهي بزرگ بلند برد و شهر مقدس اورشليم را به من نمود كه از آسمان از جانب خدا نازل مي شود و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون يشم بلورين. بناي ديوار آن از يشم بود و شهر از زر خالص چون شيشه مصفي بود و بنياد ديوار شهر به هر نوع جواهر گرانبها مزين بود كه بنياد اول، يشم و دوم، ياقوت كبود و سوم، عقيق سفيد و چهارم، زمرد و پنجم ، جزع عقيقي و ششم، عقيق و هفتم، زبرجد و هشتم، زمرد سِلقي و نهم، طوپاز و دهم، عقيق اخضر و يازدهم، آسمانجوني و دوازدهم، ياقوت بود. و دوازده دروازه، دوازده مرواريد بود، هر دروازه از يک مرواريد و شارع عام شهر، از زر خالص چون شيشه شفاف. و در آن هيچ قدس نديدم زيرا خداوند خداي قادر مطلق و بره قدس آن است و شهر احتياج ندارد كه آفتاب يا ماه آن را روشنايي دهد زيرا كه جلال خدا آن را منور مي سازد و چراغش بره است و امت ها در نورش سالک خواهند بود و پادشاهان جهان، جلال و اكرام خود را به آن خواهند درآورد
در بهشت توصیف شده توسط هاکسلی نیز همه چیز بشدت درخشان اند و رنگ ها شفافیت زیادی دارند. اما چرا باید برای توصیف سرزمینی که پول در آن معنایی ندارد، از این سنگ های گرانبها و نایاب استفاده کرد؟ علت های زیادی برای این موضوع وجود دارد، اما هاکسلی مشخصا به این اشاره می کند که علت، جادوی نور و شفافیت جادویی رنگ و تاثیری است که انسان در رویابینی از ناخوداگاه خویش می گیرد.