دانلود کتاب Free to Choose: A Personal Statement
by Milton Friedman
|
عنوان فارسی: آزادی انتخاب: یک وضعیت شخصی |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتاب حاضر شامل مباحثی در زمینه بازار آزاد و اقتصاد آزاد است که از سوی ((میتلن فریدمن)) (برنده جایزه نوبل اقتصاد 1976) به رشته تحریر درآمده است .وی در این کتاب ضمن تبیین رابطه ناگسستنی اقتصاد با سیاست، خاطر نشان میکند :((ممکن است در کشوری اقتصاد آزاد باشد اما آزادی سیاسی وجود نداشته باشد، ولی عکس آن ممکن نیست)) .برخی مباحث کتاب بدین شرح است :قدرت بازار، بیداد نظارت، کالبدشکافی بحران، از گهواره تا گور، حامیان مصرف کنندگان چه کسانی هستند، چه کسی از کارگران حمایت میکند، علاج تورم چیست و تغییر روند فکری مردم و میل آنان به طرف بازار آزاد .گفتنی است این کتاب در تکمیل دو اثر دیگر مولف :((سرمایهداری و آزادی)) و ((آزادی و انتخاب)) منتشر شده است . ((فریدمن)) در این کتاب ضرورتهای خصوصیسازی و لزوم محدود کردن دامنه دخالت مستقیم دولت را در حوزههای اقتصادی مطرح میسازد.
آشنایی با میلتون فریدمن
هنگامی که میلتون فریدمن، در سال ۱۹۷۶، جایزهی نوبل اقتصاد را دریافت کرد، تفکر آکادمیک اقتصادی را از دکترین کینیزیسم به سمت مکتب شیکاگو تغییر جهت داد. فریدمن تأکید مجددی بر قیمتها، تورم و انگیزههای بشری به همراه آورد. تأکیدی که در تقابل مستقیم با استخدام، بهره و سیاست عمومی کینز بود.
در محدودهای که کینز در آن خود را دشمن مداخله دولت در اقتصاد میدید، فریدمن یک چهرهی جدید طرفدار بازار آزاد محسوب میشد. [، شواهد نشانگر این هستند که کینز دقیقاً چنین احساسی داشته اشت.]
از دیدگاه فنی، او بیشتر به سبب سیاست پولی خود و همچنین به سبب «تاریخچهی پولی ایالات متحده» مشهور است. اما این تنها یکی از مشارکتهای فریدمن در اقتصاد سیاسی است. در ادامه به پنج آموزهی مهم فریدمن که اقتصاددانان معاصر هنوز هم میتوانند از آن بهره گیرند اشاره خواهیم داشت.
1. شما باید سیاستها را با توجه به نتایج آنها ارزیابی کنید و نه با توجه به انگیزهی آنها
میلتون فریدمن در بسیاری موارد یک آرمانگرا و یک لیبرالیست بود، با این حال تجزیه و تحلیل اقتصادی او همواره مبتنی بر یک واقعیت تجربی بود. او در یک مصاحبهی مشهور به ریچارد هافنر گفت: «یکی از بزرگترین اشتباهات در ارزیابی سیاستها و برنامهها، ارزیابی بر اساس انگیزهی آنها و نه بر اساس نتایجشان است».
یکی از بحث برانگیزترین موارد در مورد فریدمن بر اساس همین اصل شکل گرفته است. او با افزایش حداقل دستمزد مخالفت کرد چرا که احساس نمود که این امر به طور غیرمستقیم کارگران، خصوصاً اقلیتها، را متضرر میسازد. او با تعرفه و یارانه مخالفت میکرد چرا که این عوامل به طور غیرمستقیم به مشتریان داخلی آسیب میرساند. نامهی سرگشادهی معروف او به بیل بینیت در سال ۱۹۹۰، خواستار جرمزدایی از تمامی انواع موادمخدر بود، چرا که قرار گرفتن این موضوع در زمرهی جرائم، باعث ایجاد تأثیرات نامطلوب بر نزاع بر سر موادمخدر میشد. این نامه فریدمن را در زمرهی محافظهکاران قرار داد.
2. اقتصاد میتواند با تودههای مردم در ارتباط باشد
در طی مصاحبهی معروف فریدمن با پیل دوناهو در سال ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰، میزبان ابراز داشت که فریدمن «هیچگاه از ایجاد سردرگمی در مسائل اقتصادی متأسف نمیشود» و فریدمن در جواب گفت: «زیباترین چیز در مورد شما این است که من تقریباً هر وقت شما صحبت میکنید، منظور شما را متوجه میشوم». فریدمن سخنرانیای در کالجی شامل دانشگاه استنفورد و دانشگاه نیویورک داشت. او ۱۰ سری برنامهی تلویزیونی با عنوان «آزادی انتخاب» روی آنتن برد و کتابی با همین عنوان نیز تألیف نمود. او همواره محتوای سخنان خود را برای مخاطبان سادهسازی میکرد.
3. تورم همیشه و همهجا یک پدیدهی پولی است
مشهورترین گزیده از میان نوشتهها و سخنرانیهای فریدمن قطعهای است که فریدمن در آن میگوید: «تورم همیشه و همهجا یک پدیدهی پولی است». او محیط فکری عصر خود را به چالش کشید و بار دیگر تئوری کمیت پول را به عنوان یک گرایش قابل اعتماد اقتصادی، مورد تأیید قرار داد. در نوشتهی سال ۱۹۵۶ با عنوان «درسهایی در مورد تئوری کمیت پول»، فریدمن ابراز داشت که، در بلندمدت، افزایش رشد پولی باعث افزایش قیمتها میشود اما در واقع بر بازده بی تأثیر است. کار فریدمن دکترین کلاسیک کینزیها در مورد تورم را از رونق انداخت.
4. تکنوکراتها نمیتوانند اقتصاد را کنترل کنند
در سال ۱۹۸۰، فریدمن گفت: «اگر شما یک دولت مرکزی را مسئول صحرای آفریقا کنید، ظرف ۵ سال در آن ناحیه با کمبود شن مواجه خواهید شد».
فریدمن ناقد قدرت دولت بود. او اطمینان داشت که بازار آزاد در زمینهی مسائل اخلاقی و کارایی عملکرد بهتری خواهد داشت.
سخن او در این مورد بسیار قابل درک است. سیاست دولت به واسطهی اجبارْ ایجاد شده و به مرحلهی اجرا درآمده است. این اجبار میتواند عواقب ناخواستهای داشته باشد، عواقبی که در کسب و کار خودخواسته مشاهده نمیگردد. در حقیقت، قدرت سیاسی بسیار، ناشی از اجبار دولت، انگیزهی سوءاستفاده را ایجاد میکند و به ایجاد آنچه فریدمن «شکست دولت» نامیده کمک مینماید.
5. شکست دولت میتواند به اندازهی شکست بازار یا حتی بدتر از آن باشد
فریدمن، به شدت به تأکید بر شکستهای دولت علاقهمند بود. او افشا کرد که چگونه کنترل دستمزدها و قیمت توسط رییس جمهور نیکسون، کشور را به سمت کمبود گاز و بیکاری بیشتر سوق داد. او به سبب ایجاد انحصار در صنعت حمل و نقل و رسانه، در برابر کمیسیون بازرگانی بینالمللی و کمیسیون ارتباطات فدرال قرار گرفت. مشهور است که او باور داشت که ادغام آموزش و پرورش عمومی، قوانین حداقل دستمزد، ممنوعات مواد مخدر و برنامههای رفاهی، سهواً بسیاری از خانوادهها در شهرهای داخلی را به چرخههای فقر و جرم سوق میدهند.
به طور کلی میلتونفریدمن معتقد بود سیاستها عواقب ناخواستهای دارند، اقتصاددانان باید بر نتایج تمرکز داشته باشند و نه بر انگیزهها؛ و واکنش متقابل خودخواسته بین متقاضیان و تجارتها گاهی نتایج برتری را نسبت به احکام دولتی از پیش طراحی شده خلق میکند.