دانلود کتاب Macbeth
by William Shakespeare
|
عنوان فارسی: مکبث |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
مَکبِـث با عنوان کامل تراژدی مکبث نمایشنامهای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر است. این نمایشنامه کوتاهترین تراژدی و یکی از محبوبترین آثار اوست که بنا به اعتقاد بسیاری بین سالهای ۱۵۹۹ و ۱۶۰۶ میلادی نوشته شدهاست.
اساس تراژدی مکبث وقایع تاریخی اسکاتلند است، اما شکسپیر موافق ذوق و طبع هنری و ادبی خویش تغییراتی در آن داده و حوادث جنگها را به هم آمیختهاست.
این نمایشنامه جاویدان، ماجرای آسیب جسمی و آثار منفی روحی ـ روانی جاه طلبی سیاسی و کسانی که بهدنبال نفس قدرت هستند را به بهترین شکل نمایشپردازی ودراماتیزه کردهاست.
خلاصه داستان
تراژدی مکبث شرح زندگی پرحادثهٔ سرداری دلیر و لایق به نام مکبث است. دانکن، پادشاه شریف و مهربان اسکاتلند، او را از میان هواخواهان خود برمیکشد و به وی لقب و منصب میبخشد، اما مکبث بر اثر تلقین جادوگران و وسوسهٔ نفس و به اغوای زن جاهطلب خویش در شبی که پادشاه مهمان اوست او را در خواب به قتل میرساند و با این قتل جهنمی برای خویش بهوجود میآورد. مکبث از آن پس گرفتار عذاب وجدان میشود، چندانکه هر آهنگی و هر در کوفتنی او را هراسان میکند.
سردار مکبث و سردار بانکو Banquo پس از شکست سپاهیان نروژی و در راه بازگشت به اسکاتلند با جادوگران روبه رو میشوند که از آینده خبر میدهند و در حالی که امیرکادور Cawdor زنده است او را سالار کادور میخوانند و به او میگویند که شاه خواهد شد. ساحران در پاسخ سؤال بانکو میگویند که: فرزندان تو به پادشاهی میرسند. دو سردار غرق در شگفتی از ساحران جدا میشوند. مکبث در راه بازگشت توسط پیک دانکن Duncan پادشاه اسکاتلند باخبر میشود که امیر کادور به جرم خیانت به اعدام محکوم شده و ولایت کادور نصیب او شدهاست و این پیام تکان دهنده درستی پیشگویی ساحران را بر او ثابت میکند. (امیر کادور بعد از شاه و جانشین بالاترین مقام را در کشور دارد) دانکن برای تقدیر از سردار پیروز (مکبث)، به قصر او وارد میشود تا شب را نیز در کاخ او سر کند؛ غافل از آنکه مکبث با وسوسه همسرش لیدی مکبث فرجامین شب زندگی او را تدارک دیدهاند. دانکن در خوابگاه به قتل میرسد و دستان مکبث و روان لیدی مکبث به خون ولی نعمتشان که به فروتنی و تواضع مشهور است آلوده میشود. اما این پایان ماجرا نیست و مکبث برای آنکه پیشگویی ساحران محقق نشود قاتلانی را به کشتن فرزندان بانکو میگمارد. بانکو که بو بردهاست فرزندش فلیانس Fleance ممکن است کشته شود، او را فراری میدهد ولی خود به دست همان قاتلان کشته میشود. مالکوم Malcolm فرزند دانکن نیز میگریزد تا مبادا به قتل برسد و این اقدام بر خشم و خونخواری مکبث میافزاید.