دانلود کتاب Goddesses in Older Women: Archetypes in Women Over Fifty
by Jean Shinoda Bolen
|
عنوان فارسی: الهه در زنان مسن تر : کهن الگوها در زنان بیش از پنجاه |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
من(شینودا بولن) بعنوان خدابانوی کیمیاگری ، جای مخصوصی به آفرودیت ، خدابانوی عشق و زیبائی میدهم که فرآیند سحر آمیز نیروی استحاله است که او به تنهائی داشت.
در اسطوره یونانی ، آفرودیت حضور بی نظیری داشت که باعث می شد میرنده ها (انسانها) و خدایان (به استثنای سه خدا بانوی باکره) عاشق او بشوند و زندگی نو و تازه ای بیابند. او میتوانست یک مجسمه را تبدیل به زنی جاندار کند در حالیکه آتنا میتوانست انسانهای جاندار را تبدیل به مجسمه کند. او الهام بخش شعر و سخنان شور آمیز است و نماد نیروی عشق و خاصیت تبدیل بخشی آن است.
علیرغم آنکه او کمی ویژگی مشترکی با خدایان باکره و آسیب پذیر دارد ، ولی او به هیچکدام آن رده تعلق ندارد. بعنوان ایزد بانوئی که بیشترین تمایلات شهوانی را دارا است بی شک او ایزدبانوی باکره نمی تواند باشد- هر چند او نیز مثل آرتیمس ، آتنا و هستیا هر کاری که مورد پسند خودش است انجام میدهد. و ایزد بانوی آسیب پذیر نیز نیست- با آنکه او نیز مثل هرا ، دیمیتر و پرسه فونه با خدایان مردان سر و کار دارد و فرزندانی هم دارد.
اما آفرودیت هیچگاه قربانی و مظلوم واقع نگشت و هیچگاه رنج و مرارت نکشید. در روابط خود، احساس میل و تمنا همیشه دوطرفه بوده و او هرگز قربانی هوس های یک مرد نشده است. او تجربه های احساسی با دیگران را بیشتر از تجربه های مستقل و تنها (که تنها خدایان باکره را بر می انگیزاند)، و یا تجربه های متصل شدن و باقی ماندن در یک رابطه (خدا بانو های آسیب پذیر) ارزش می نهد.
بعنوان یک خدابانوی کیمیاگری ، آفرودیت شباهت هایش با بقیه در دو رده است اما ذاتا متفاوت از هر دو است. برای آفرودیت رابطه مهم است اما نه به معنای رابطه توام با تعهد طولانی مدت (مثل خدابانو های آسیب پذیر) .
آفرودیت به دنبال ایجاد رابطه است تا انرژی جدیدی به زندگی بیابد. این آرکی تایپ یا از طریق روابط جنسی یا خلاقیت خودش را بیان میکند. آنچه که او بدنبال اش است با خدایان باکره متفاوت است اما او نیز مانند آنان تمرکز اش به این است که چه چیزی برای او معنا دار است و دیگران نمی توانند حواس او را از هدفی که دارد پرت کنند. و او به آنجه ارزش می نهد منحصرا شخصی است و قابل مقیاس با دست آورد و یا شهرت نیست. از قضا آفرودیت بطور متناقضی (پارادوکسی ) به هستیای درون گرا شبیه است که در صورت ظاهر هیچ شباهتی به آفرودیت ندارد. (هیچکدام به دنبال شهرت و موفقیت اجتماعی نیستند).
هرکس و هر چیز که آفرودیت دلش بخواهد در مقابل زیبائی او مقاومت اش را از دست میدهد . یک جذب مغناطیسی دو طرفه صورت می گیرد و هر دو طرف یکدیگر را بطور مساوی طلب می کنند و هر دو یک شوق قدرتمندی برای به سوی هم رفتن، و با یکدیگر در آمیختن و یکدیگر را “دیدن” و “شناختن” پیدا میکنند .
در عین حال که این رانش می تواند فقط شوق جنسی باشد ، اما انگیزه اصلی آن مثل یک انگیزه روحی و یا معنوی ، عمیق تر از آن می باشد. رابطه جنسی یک جور ارتباط یا اتحاد است. مثل رابطه زبانی و یا میل به کمال با پیوستن به دیگری. پس آنچه آفرودیت تولید میکند میل به شناخته شدن و شناختن دیگری است . اگر این میل به روابط جسمی بیانجامد، باروری و زندگی تازه ای در پی خواهد داشت . اگر این اتحاد در ذهن ، دل و یا روح ، صورت بگیرد ، آنوقت رشد روحی ، احساسی و معنوی را باعث خواهد گشت .
هنگامی که آفرودیت در یک رابطه متقابل تاثیر بخش می شود، تاثیرش منحصر به رابطه رمانتیک و یا جنسی نیست بلکه رابطه افلاطونی ، رابطه عمیق روحی ، دوستی های عمیق و پیوند ها و شفقت و فهم دیگری هم از دیگر تاثیرات آفرودیت در روابط انسانی است. هر گاه رشد صورت می گیرد یک جرقه از خلاقیت هم درخشیده میشود – مثلا در معلمی ، راهنمائی ، مشاوره ، ادیت کردن نوشتار دیگری و روانکاوی – آفرودیت در کار است . زیرا اینگونه کارها به تنهائی نیست و باید هر دو نفر را مشغول بدارد.