دانلود کتاب People, States and Fear: National Security Problem in International Relations
by Barry Buzan
|
عنوان فارسی: مردم ، ایالات و ترس: مشکل امنیت ملی در روابط بین الملل |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
قرارداد اجتماعی جان لاک نقش و وظیفهی دولت را در راستای تأمین اهداف افراد تشکیلدهندهاش میداند. این نظریه رضایت افراد جامعه را غاییترین ملاک برای ارزیابی میزان توفیق دولت در انجام کار ویژههایش قلمداد میکند. دولتی که جان لاک در تئوری خود از آن سخن میگوید به «دولت حداقلی» نیز معروف است. بارزترین ویژگی دولت حداقلی این است که ساختارهای جمعی و اجزای این دولت در مقایسه با حقوق فردی ازجمله امنیت فردی در اولویت ارزشی پایینتری قرار میگیرند. در دولت حداقلی، امنیت ملی بهگونهای تعریف و تأویل میشود که مبتنی بر ارزشهای ناشی از منافع فردی باشد.
دیدگاه مقابل، دولت حداکثری است. فرض اساسی دولت حداکثری آن است که دولت بسیار بزرگتر از مجموعهی اجزای آن میباشد و درنتیجه منافع خاص خود را داراست که امکان دارد از چندین منبع ناشی شود. اهداف دولت حداکثری را غالباً تلاش برای تأمین قدرت و امنیت تشکیل میدهد. بهطورکلی در دیدگاه دولت حداکثر دولت بهعنوان موجودیتی جمعی، شامل چیزی بالاتر و برتر از مواضع افراد تشکیلدهندهی آن است و نمیتوان آن را مقولهای که توسط افراد پدید آمده است تصور کرد. بدین ترتیب در الگوی دولت حداکثر آنگونه که در دولت حداکثر شاهد آن هستیم هماهنگی الزامی بین منافع دولت و فرد وجود ندارد.
باری بوزان در این کتاب با دو تعریف و تفسیر پیشگفته از دولت به بررسی امنیت ملی بهعنوان یک «مشکله» در عرصهی روابط بینالملل میپردازد و تأمین آن را موردبررسی و مداقه قرار میدهد. بهطورکلی بوزان معتقد است دولت در قلب مفهوم امنیت قرار دارد و نمیتوان بدون توجه به مؤلفههای تشکیلدهنده آن به مطالعهی امنیت فردی، ملی و بینالمللی پرداخت. نویسنده در کتاب مردم دولتها و هراس، دولت را هم بهعنوان تأمینکننده امنیت ملی و هم تهدیدکننده آن مطرح کرده و تهدیداتی که میتواند از سوی دولت متوجه امنیت ملی باشد را در چهار مورد برمیشمارد:
۱. تهدیدات ناشی از وضع اجرای قوانین داخلی
۲. تهدیدات ناشی از اقدام سیاسی و یا اداری مستقیم دولت علیه افراد یا گروهها
۳. تهدیدات ناشی از تلاشهای مربوط به کنترل دستگاه دولت
۴. تهدیدات ناشی از سیاست خارجی دولت
بوزان با تعریف آنارشی بهعنوان شرایط فقدان حکومت، رابطهی بین آنارشی و امنیت بینالمللی را خطی و ایستا نمیداند و بابیان اینکه برخی اشکال آنارشی باعث تشدید مسئله امنیت ملی و برخی دیگر آن را تخفیف میدهند آشکارا توصیفی دوگانه از ماهیت آنارشی بیان میکند. همچنین هراس از جنگ اتمی و خاتمه مشروعیت جنگ بهعنوان ابزار اصلی روابط بین قدرتهای بزرگ، باعث تغییر و تحول مطلوبی در بین قدرتهای اتمی شده و آنها را وادار کرده در جستجوی راههای دیگری از رقابت مانند «معمای دفاع» باشند.