دانلود کتاب The Fatal Eggs

میخاییل بولگاکف نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس روسی بیشتر با رمان «مرشد و مارگاریتا» شناخته میشه. امروز «تخم‌مرغ‌های شوم» رو خوندم و البته قبلا کتاب «قلب سگی» (یا «دل سگ») رو هم خونده بودم. یه جورایی این دو کتابِ آخری یه هدف رو دارن. هر دو درباره‌ی عواقب دخالت انسان در طبیعته!
پرفسور "پرسیکف" شخصیت اصلی داستان، تمام زندگی‌ خودش رو صرف تحقیق و آزمایش درباره جانوران کرده. به طور تصادفی به کشف جدیدی می‌رسه که اگه اشعه‌ای به تخم جانوران دوزیست بتابه، سبب رشد غیرطبیعی اونا می‌‌شه. درست زمانی که تصمیم میگیره تحقیقات خودش رو برای حیوانات اهلی و تخم‌مرغ‌ها هم انجام بده، اتفاق دیگه‌ای می‌افته. حکومت شوروی وارد ماجرا می‌شه، و یه سری تصمیمات میگیره که فاجعه‌ای به بار میاره...
سبک داستان علمی ـ تخیلی هستش. اما فضای داستان، شهرها، کوچه‌ها و محله‌ها کاملا واقعی هستند. قلم بولگاکف یه طنز ساده‌ای هم داره که توی این داستان هم رگه‌هایی از این طنز دیده می‌شه.
بعضی از منتقدین معتقدند که بولگاکف شخصیت‌هایی رو در رمان‌های «دل سگ» و «تخم‌مرغ‌های شوم» آفریده که بعد اونا رو در رمان «مرشد و مارگاریتا» بسط میده. مثلا شخصیت "مرشد" رو شکل پرداخته شده‌ی شخصیت پرفسور پرسیکف یا "پری آبژینسکی" (شخصیت اصلی رمان دل سگ) می‌دونن. افرادی که قربانی ایدئولوژی حکومت شدند...

چند سطر کتاب

صبح، تمام مردم دهکده، حیرت‌زده از خواب بیدار شدند، چرا که ماجرا بسیار عجیب و هولناک بود. تا نیمه‌های روز در خیابان پرسونالنا فقط سه مرغ در یکی از آخرین و دورترین خانه‌ها، که در آن بازرس امور مالی اتاقی اجاره کرده بود، زنده مانده بودند که آن‌ها هم تا ساعت یک تلف شدند‌. طرف‌های عصر، شهر استیلفسک مثل کندوی زنبور وزوز می‌کرد و به جوش و خروش درآمده بود. واژه‌ی هول‌انگیز مرگ بر همه‌جا سایه افکنده بود‌. اسم خانوادگی «درزدوا» در روزنامه‌ی محلی «مبارز سرخ» در مقاله ای با عنوان زیر درج شد:
«آیا این ها حقیقتا نشانه‌ی طاعون مرغی است؟» و به این ترتیب، خبر به مسکو رسید!