دانلود کتاب Thus Spoke Zarathustra (Selections) / Also sprach Zarathustra (Auswahl): A Dual-Language Book
by Friedrich Nietzsche
|
عنوان فارسی: چنین گفت زرتشت (انتخاب) / همچنین زرتشت (Auswahl): یک دو زبان کتاب |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
این کتاب که مهم ترین اثر نیچه است، حاوی نظریاتی چون «ابرانسان»، «مرگ خدا» و «بازگشت جاودانه» به کامل ترین صورت و مثبت ترین معنی خود است. زرتشت پس از ده سال عزلت در کوه های آلپ احساس می کند که می خواهد شهد خرد خویش را به انسان ها بچشاند، پس به شهر فرود می آید؛ اما مردم به صدای برخاسته از الهام گوش نمی دهند، زیرا جز به کف زدن برای بندبازی های یک بندباز توجه ندارند و به سخنان او که آن ها را نمی فهمند می خندند. پس زردشت باید حواریونی برای خود برگزیند که بتواند «گفتارهای» خویش را که تحقیر آرمان های کهن است و به سبک کتاب های مقدس کهن چون اوستا و انجیل می باشد، خطاب به آن ها بیان کند. نخستین گفتار تمثیلی است با عنوان «سه دگردیسی» که در آن می توان چگونگی تحول روح انسانی را درک کرد، از اطاعت که با نماد شتر نشان داده می شود گرفته تا نفی شدید که با نماد شیر مجسم می شود، و تصدیق محض که کودک تجسم آن است. در گفتارهای بعدی به موضوعات بسیار متنوعی پرداخته می شود: نویسنده با ضعف نفس آدم های کم مایه ای که به رخوت آرام اخلاق پناه می برند؛ با متافیزیک، که جهان را با موعظه تجرید بی اعتبار می کند؛ با جمود کتابی فرهنگی که بیش از حد در خود فرورفته است؛ با ریاضت کشی که انسان را به فکر مرگ می اندازد؛ با کیش دولت پرستی که انسان ها را با تبدیل آن ها به بردگان دستگاهی غیرشخصی خفه می کند؛ و سرانجام با ابتذال اندیشه به مبارزه برمی خیزد. گفتارهای دیگر برعکس، حاوی تصدیقاتی تهییج کننده است: یکی جنگ را به مثابه محرک انرژی انسان ها می ستاید؛ دیگری در دوگانگی شخصیت که ثمره عزلت و تأمل است زیباترین صورت دوستی را مشاهده می کند؛ دیگری در مقابل ارزش های مجرد، ارزش زندگی را می نشاند که غایت خود را در خود دارد؛ و سرانجام در آخرین گفتار، آن سخاوتمندی وافر، فضیلت سالم را که دوست دارد به خود ببخشد تعلیم می دهد.
زردشت بار دیگر به عزلت کوهستان بازمی گردد؛ پس از «ماه ها و سال ها» وعظ خویش را در مخالفت با «ایدئالیست ها» از سر می گیرد: زندگی باید پیروز شود و انسان با پیروزی بر خویش باید خود را از غریزه زیانبار اطاعت خلاص کند تا به تثبیت شادمانه اراده خویش برکشیده شود. پس مجادلات تازه ای با کرنش گران ضعیف در مقابل ترس از خداوند، با نوع دوستان، کشیشان و پرهیزکاران، با کسانی که مساوات را موعظه می کنند، با دانشمندان، شاعرانی که خیالات واهی می آموزند و با سیاستمداران آغاز می شود. نیچه برخلاف این مجادلات، به صورت نوعی میان پرده، سه ترانه باشکوه از زردشت می سازد: «ترانه شبانه» که در آن سرشاری سعادت، که بی وقفه خواستار عطای آن است، ستایش می شود؛ «بالاد» که به ستایش زندگی در حالت طبیعی آن می پردازد؛ «ترانه سوگواری» که سرودی است در تعظیم قدرت طلبی. زردشت سرانجام پس از بزرگداشت خرد انسانی، به مثابه غفلت الهی، و اعتماد به زندگی، یک بار دیگر دوستانش را ترک می کند.
زردشت پس از فهم آموزه «بازگشت جاودانی»، یعنی عالی ترین صورت تصدیق، سومین بار خود را به انسان ها می نمایاند و این بار ناخودآگاهی خوشبختی را تمجید می کند؛ به ستایش قدرت های طبیعی که طغیانشان شکل خشن و شگفت آوری از رضایت است می پردازد، پیروزی بر غم را می ستاید و انسان ها را دعوت می کند تا خود را از ثقل خویش رها سازند؛ زیرا در طریق خرد زردشت، باید «سبکپا» بود. سرانجام «الواح نوین» ارزش های خود را تقریر می کند که به افتخار «بی اخلاقی» سازنده زندگی، مفاهیم کهن مبتنی بر اصل خیر و شر را زیر و زبر می کنند. اما زردشت اکنون دیگر به عزلت خویش بازگشته است. پس از سرگردانی دشوار در شک و تردید، به ستایش سرشاری روح خویش و زندگی می پردازد، و به نام شادی، ابدیت را فرامی خواند.