دانلود کتاب Management: Tasks, Responsibilities, Practices (Classics in Organization and Management Series)
by Peter Ferdinand Drucker
|
عنوان فارسی: مدیریت: وظایف ، مسئولیتها، مهارتها ( کلاسیک در سازمان و مدیریت سری ) |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتاب مدیر اثربخش در عمل نوشتۀ پیتر اف. دراکر و جوزف ای. ماچیاری الو، راهنمایی باارزش و همراهی مفید برای اشخاص و بالاخص مدیران است تا آنان را در تشخیص و انجام دادن کارهای درست و در حقیقت نیل به اثربخشی یاری دهد.
مدیران با سواد فراوانند و مدیران اثربخش نادر. ارزشمندی مدیران تنها به سواد آنها نیست بلکه به کارهای درستی است که انجام میدهند. چگونگی تصمیمگیری در خصوص این که چه کارهایی درست است و همین طور نحوه انجام دادن این کارها موضوع کتاب مدیر اثربخش در عمل (The effective executive in action) است. اثر حاضر به ما میگوید که چه کارهایی را انجام دهیم و هم بیان میکند که چطور این کارها را به انجام برسانیم.
برای سالهای متمادی، همت مدیریت سازمانها بر آن بود که کاری کنند تا امور به بهترین نحو، با کمترین خطا و بیشترین بازده به انجام برسد. به اعتباری میتوان گفت که یکی از ارمغانهای مکتب مدیریت علمی، ارایه تکنیکهایی نظیر کارسنجی و زمانسنجی به منظور به حداقل رساندن اتلاف در فرایندها و ارتقاء کارایی بود. آنچه در مکتب روابط انسانی هم مطرح شد در عین آن که انقلابی در بسیاری از شئون مدیریت و ادارۀ سازمان پدید آورد، از این منظر بخصوص چندان تفاوتی با مکاتب قبلی ایجاد نکرد. به بیان دیگر تا قبل از آن که پیتر دراکر (Peter F Drucker) سخن از کارایی و اثربخشی و تمایز میان این دو را به میان آورد، کمالِ مطلوب سازمانها، «انجام دادن درست کارها» بود.
بصیرتی که پیتر دراکر با دیدگاههای خود در این عرصه ایجاد کرد ناظر بر این حقیقت است که «انجام دادن درستِ کارها» زمانی که «کارِ درست» در حال انجام شدن نیست، نه فقط به نفع سازمان نیست بلکه چه بسا میتواند موجب انحراف سازمان از مسیر رشد و تعالی شود.
برای روشنتر شدن این تمایز میتوان از تمثیل یک کشتی استفاده کرد. چنانچه موتور یک کشتی به بهترین نحو کار کند، یعنی کمترین میزان اتلاف انرژی را داشته باشد و بیشترین بازده را از خود نشان دهد (حداکثر کارایی را داشته باشد)، کشتی با حداکثر سرعت ممکن حرکت میکند ولی چنانچه سُکان کشتی در خلاف مسیرِ درست قرار گرفته باشد، این کشتی هر لحظه از مسیر اصلی دورتر و منحرفتر میشود. به عبارت دیگر کارایی موتور کشتی عملاً به ضرر مسافرین آن تمام میشود چرا که از مقصدی که در ذهن داشتند دورتر و دورتر میشوند.
پیتر دراکر، کارایی را «انجام دادن درستِ کار» و اثربخشی را «انجام دادن کارِ درست» معنی کرده است. وی در یکی از آثار خود تحت عنوان «مدیر اثربخش» که در سال 1993 به چاپ رسید، دربارۀ این مفاهیم به تفصیل سخن گفته و ضرورت پرداختن به اثربخشی را توسط مدیران تبیین کرده است. از نظر وی آنچه باید محور توجه افراد، مدیران و سازمانها قرار گیرد «انجام دادن کارِ درست است» و آنچه میتواند مکمل این امر باشد آن است که این کارِ درست به نحوی درست و عاری از خطا و اتلاف به انجام برسد. هرچند که ملازم بودن این دو مفهوم، امری بدیهی به نظر میرسد لیکن در عمل شاهد آن هستیم که بسیاری از سازمانها بدون داشتن اثربخشی لازم ولی به صورتی کارا اداره میشوند. در چنین سازمانهایی روندها و فرایندها از نقطه نظر فنی بیعیب و نقص عمل میکنند (یا به عبارتی کارا هستند) ولی کارِ درست که همانا خلق ارزش برای مشتریان نهایی است، انجام نمیپذیرد. نمونۀ این سازمانها را میتوان در میان شرکتهایی که در عرصه تجارت الکترونیکی فعالیت میکنند، یافت. بسیاری از این شرکتها در عین استفاده از فناوری فوق پیشرفته و بهرهگیری از ابزارهای فاقد خطا، با ناکامیهای عمدهای مواجه شدهاند.
در بخشی از متن کتاب مدیر اثربخش در عمل میخوانیم:
برای اثربخش بودن باید بر منشأ اثر بودن تمرکز کنید و از خود بپرسید «من چه کاری میتوانم انجام دهم که در عملکرد و نتایج کسب شده در سازمانم سهیم باشم؟» و سپس از خود بپرسید «برای داشتن این سهم، باید در چه زمینههایی پیشرفت شخصی داشته باشم؟»
برای منشأ اثر بودن، اغلب لازم است که از حیطۀ تخصصی، حرفهای و یا حتی واحدی در سازمان خود فراتر بروید و به حوزههایی وارد شوید که عملاً «عملکرد» سازمان شما را تشکیل میدهند. این امر هم به نوبۀ خود اقتضا میکند که تمرکز خود را به محیط خارجی یعنی جایی که نتایج حاصله از فعالیت سازمان شما در آنجا عرضه میشود، معطوف کنید.
باید از خود انتظار بالایی داشته باشید چرا که راه تعالی این است. رشد و پیشرفت شما مبتنی بر انتظاراتی است که شما از خودتان دارید. اگر از خود توقع کمی داشته باشید، معمولی باقی خواهید ماند و اگر از خود توقع بالایی داشته باشید، به جایگاهی متعالی خواهید رسید.
به استقبال تغییر بروید. یک چیز مسلم است و آن این است که فرصتهای فردا، مشابه فرصتهای امروز نخواهند بود.
افراد اثربخش همواره در سازمان از رؤسا، زیردستان و خصوصاً همکاران سایر بخشهای سازمان میپرسند: «انتظار چه مشارکتی از من در حوزۀ کاری سازمان دارید؟ و این مشارکت را چه زمان، به چه نحوی و در چه قالبی انتظار دارید؟» این پرسشها، بنیان حقیقت سازمانهای دانشمدار را تشکیل میدهد. یک کار اثربخش حاصل تلاش جمعی اعضای گروهی است که دانش و مهارتهای متنوعی دارند.