دانلود کتاب The Reality of Being: The Fourth Way of Gurdjieff
by Jeanne De Salzmann
|
عنوان فارسی: واقعیت بودن: راه چهارم گورجیف |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
راه چهارم به مفهومی اشاره دارد که جورج ایوانویچ گورجیف برای توصیف برخوردش با تکامل بخشیدن به خود به کار میبرد. گورجیف بر این باور بود که روش او چیزی را که او راهها یا مکتبهای جاافتادهٔ تن، عواطف و ذهن میدید، درهم میآمیخت. گورجیف با اصطلاحهای «کار» یا «کار روی خود» یا «سیستم» به این مفهوم اشاره میکرد، ولی هرگز اصطلاح «راه چهارم» را در نوشتههای خود به کار نبرد؛ این شاگردش پی.دی. آسپنسکی بود که از این اصطلاح در سخنرانیها و نوشتههایش سود جست. پس از مرگ آسپنسکی، شاگردانش کتابی بر پایهٔ سخنرانیهای او به نام راه چهارم منتشر کردند.
از دید گورجیف، تفاوت اصلی میان سه راه سنتی و راه چهارم در این است که «آنها شکلهای ماندگاری هستند که در سراسر تاریخ کمابیش بدون هیچ تغییری به هستی ادامه دادهاند و بر شالودهٔ دین استوارند. با وجودی که مکتبهای یوگی، راهب، مرتاض (فقیر) هم وجود دارند، اما به سختی از مکتبهای دینی قابل تشخیصاند. راه چهارم از این لحاظ متفاوت است که راهی ماندگار نیست. شکل یا نهاد خاصی ندارد و با کنترل قوانین ویژهای که متعلق به خودش است میآید و میرود.»
همیشه کاری با معنا و اهمیتی خاصی را معرفی میکند و همیشه تکلیفی است که تنها پیرامون و در پیوند با آن میتواند هستی داشته باشد. وقتی این کار تمام میشود، به سخن دیگر وقتی به هدفی که پیشتر گذاشته شده میرسد ناپدید میشود، یعنی از آن جای مشخصی که بوده ناپدید میشود، در شکلی که داشته ناپدید میشود، و شاید در جایی دیگر و به شکلی دیگر ادامه یابد. مکتبهای راه چهارم برای نیازهای کاری هستی دارند که در پیوند با هدف و تکلیفی که بر دوش گرفته شده پیش برده میشود. هرگز به خودی خود و به صورت مکتب به منظور آموزش و راهنمایی هستی ندارند.
راه چهارم بیشتر به پرسش مکان مردمان در عالم، امکاناتشان برای تکامل درونی و فراتررفتن از تن برای دستیافتن به حالت عالیتری از آگاهی میپردازد. تأکیدش بر این است که مردمان زندگیشان را در حالتی میگذرانند که به آن «خواب بیدار» گفته میشود، اما رسیدن به سطحهای عالیتر آگاهی و تواناییهای گوناگون درونی را ممکن میداند.
راه چهارم به مردمان یاد میدهد که چگونه توجه و انرژی خود را از راههای گوناگون افزایش بخشند و کانونمند کنند و چگونه رؤیابافی و حواسپرتی را به کمترین میزان برسانند. بنا به این آموزه، این تکامل درونی در خود، سرآغاز روند بعدی تغییر است که هدفش دگرگونی مردم (انسان) به چیزی است که گورجیف یاد میداد که باید باشد.