دانلود کتاب Meditations by Marcus Aurelius
by Marcus Aurelius (Emperor of Rome)
|
عنوان فارسی: تاملات توسط مارکوس اورلیوس |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتاب تأملات نوشته مارکوس اورلیوس در ۱۵۸ صفحه با ترجمه «عرفان ثابتی» توسط انتشارات ققنوس منتشر گردیده.این کتاب مجموعه ای از نوشته های خصوصی نویسنده ی فیلسوف و امپراتور در سال های ۱۶۱ تا ۱۸۰ بعد از میلاد مسیح است.هیچ معرفی بهتر از متن خود کتاب برای معرفی این کتاب نیست. بخش اول ترجمه عرفان ثابتی و بخش دوم از سریال black sails گرفته شده است که میراندا از روی کتاب برای ریچارد میخواند:
“The time of a man’s life is as a point; the substance of it ever flowing, the sense obscure; and the whole composition of the body tending to corruption. His soul is restless, fortune uncertain, and fame doubtful; to be brief, as a stream so are all things belonging to the body; as a dream, or as a smoke, so are all that belong unto the soul. Our life is a warfare, and a mere pilgrimage. Fame after life is no better than oblivion. What is it then that will adhere and follow? Only one thing, philosophy.”
** عمر آدمی لحظه ای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساساتش مبهم، جسمش طعمه ی کرم ها، نفسش گردبادی ناآرام، سرنوشتش نامعلوم و شهرتش ناپایدار است. مختصر این که آدمی از لحاظ جسمانی همچون آب جاری، و از لحاظ نفسانی همچون خواب و خیال و بخار است؛ زندگی چیزی نیست جز نبرد، اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه؛ و پس از شهرت، گمنامی فرا می رسد. پس چه چیزی می تواند راهنما و پاسدار آدمی باشد؟ فقط و فقط یک چیز: فلسفه.
The emperor writes,
“How should you be?
You should be like a rocky promontory against which the restless surf continually pounds.
It stands fast while the churning sea is lulled to sleep at its feet.
I hear you say, ‘How unlucky that this should happen to me.’ But not at all. Perhaps say instead, ‘How lucky I am that I am not broken by what has happened and I’m not afraid of what is about to happen.’ For the same blow might have struck anyone, but not many who would have absorbed it without capitulation or complaint.”
امپراتور مینویسد:
“چگونه هستی؟
مانند یک پرتگاه صخره ای هستی که موج های بی امان پیوسته به آن میکوبند؟ صخره ای که در هنگامِ آرام گرفتن دریای تکان دهنده بر روی پاهایش همچنان باوفا و پایدار باقی میماند. شنیدم که میگویی چقدر بد شانس هستم که این اتفاق باید برای من بیفتد ولی اصلا اینطور نیست شاید بهتر باشد به جایش بگویی چقدر خوش شانس هستم که به دست چیزهایی که رخ داده در هم نشکسته ام و بابت چیزهایی که در آینده رخ خواهد داد نیز ترسی در دل ندارم ممکن است چنین ضربه هایی به همه وارد شود ولی بسیار نیستند کسانی که بدون تسلیم و یا شکایت .شیفته آن ضربه ها میشوند.”