دانلود کتاب Bad Blood: a Virgil Flowers novel
by John Sandford
|
عنوان فارسی: خون بد : یک رمان ویرژیل گل |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
دانلود نسخه فارسی رمان بد خون
رمان در مورد دختری به اسم نگار که با یه پسر به اسم امیر آشنا میشه؛ اما مشکل واقعی اینجاست که امیر انسان نیست!
نگار زمانی متوجه میشه که توی یه دو راهی قرار میگیره، مرگ یا زندگی!
کم کم امیر از داستان بیرون میره و افراد جدیدی جایگزین اون میشن. کل اتفاقات اولیه این رمان در مورد زمانیه که نگار متوجه میشه داره
با خونآشامها زندگی میکنه و بخش بعدی داستان جداگانه است.
قسمتی از داستان
به چشمان آبی روشنش نگاه کرد. به نظر خیلی گستاخانه میآمد که در دیدار دومشان این گونه به
چشمان این مردِ جوان زل بزند، پس نگاهش رابه دختر کوچکی سوق داد که در حال بازی با عروسکش بود.
صدای مرد جوان یا همان امیر او را به خود آورد.
– شما همیشه انقدر ساکتین؟ حنانه جون که چیز دیگهای میگفتن!
خدا حنانه جان را لعنت کند که این گونه او را گرفتار کرده بود، او را چه به قرار گذاشتن با یک مرد؟
نگار سری تکان داد و واقعیت را گفت:
– راستش فکر میکنم توی دیدار دوم اگه پر حرفی کنم، شاید به نظر شما یکم بیحیا باشم.
امیر لبخند دنداننمایی زد. نگار در همان دیدار اول متوجه شده بود که دندانهای نیشش کمی بلندتر از آدمهای عادی است؛ ولی با خودش گفته بود دندانهای همه مثل هم نیست!
– توی دیدار اول همهی حواس شما به دندونهای من بود. همه فکر میکنن دندونای من شبیه به خونآشامهاس.
خونآشامها را به حالت زمزمه گفت که باعث شد شکم نگار درهم بپیچد.
از جایش بلند شد تا لباسش را از پشت مرتب کند و دوباره بنشیند. وقتی که بلند شد بالا تنهاش به میز برخورد کرد و باعث شد یکی از چنگالها بیافتد. حرصی خم شد تا چنگال را از روی زمین بردارد که دستش به لبه میز برخورد کرد و دقیقا همان جایی که دیروز زخم شده بود، زخمش سر باز کرده بود. با ناله گفت:
– وای! دستم.
و به بالا برگشت. امیر متوجه نشد که چرا نگار ناله کرده بود، پس پرسید.
– اتفاقی افتاد؟ زیر میز دستتون رو لگد کردم؟
– نه فقط داره خون میاد.