دانلود کتاب The Theban Plays: Oedipus the King, Oedipus at Colonus, Antigone (Johns Hopkins New Translations from Antiquity)
by Sophocles
|
عنوان فارسی: نمایشنامههای تبس: ادیپ شهریار، ادیپ در کولونوس، آنتیگونه (جانز هاپکینز ترجمه جدید از دوران باستان) |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
ایدیپ شهریار قسمت اول از سهگانهٔ ایدیپ در کولونوس و آنتیگونی ازتراژدی «افسانههای تبای» نوشته نمایشنامهنویس یونانی سوفوکل که در ۴۲۹ پیش از میلاد به روی صحنه رفت. این تراژدی دنیای دوگانه و ناهمساز خدایان و آدمیان است که هریک قوانین خاص خود را دارند. به عبارت دیگر مسئلهای که در این تراژدی مطرح میشود، برخورد بشر است با تقدیر.
ایدیپ شهریار قسمت اول از سهگانهٔ ایدیپ در کولونوس و آنتیگونی ازتراژدی «افسانههای تبای» نوشته نمایشنامهنویس یونانی سوفوکل که در ۴۲۹ پیش از میلاد به روی صحنه رفت. این تراژدی دنیای دوگانه و ناهمساز خدایان و آدمیان است که هریک قوانین خاص خود را دارند. به عبارت دیگر مسئلهای که در این تراژدی مطرح میشود، برخورد بشر است با تقدیر.
قدیر چنین مقرر کردهاست که ایدیپ شهریار جویا و پویا و پرتکاپو، پدر خود را بکشد و با مادر خویش هم بستر شود. فرمانی است ظالمانه و دوزخی. این حکم را پدر و مادر ایدیب دریافتهاند و برای گریختن از آن ایدیپ کودک را به چوپانی میسپارند که جانش را بگیرد. اما اگر ریختن خون طفلی بر پدر و مادر دشوار میآید، بر چوپان ساده دل نیز آسان نیست؛ بر لبخند معصومانهٔ کودک رقت میآورد و او را به چوپانی دیگر از دیار «کرینت» میسپارد. شبان دوم او را نزد شاه کشور خرده میبرد و کودک در دربار این شاه بزرگ میشود. ایدیپ دردوران جوانی به وسیلهٔ هاتفان از سرنوشت خود آگاه میشود و چون پدرخوانده و مادرخواندهاش را پدر و مادر حقیقی خود میپندارد، برای گریز از سرنوشت از دیار آنان میگریزد. در راه به گردونهٔ پیرمردی میرسد و پس از گفتگو مختصر، پیرمرد را (که پدر واقعی او بوده) میکشد و به سوی شهر «تب» پیش میتازد بر دروازهٔ این شهر از دیرگاه ابوالهولی است که از مردمان معمائی میپرسد و چون آنان در پاسخ در میمانند طعمهٔ مرگ میشوند. ایدیپ معمای ابوالهول(نماینده تقدیر) را فاتحانه جواب میگوید و ابوالهول مقهور بر خاک میافتد. ساکنان شهر تب به پاس این گرهگشائی، شهریاری دیار خود را به ایدیپ میبخشند و دست ملکهٔ شهر (مادر ایدیپ) را در دست او میگذارند. پس از سالها فرمانروائی مرگ و طاعون بر این شهر فرود میآید و چون ایدیپ سبب این فاجعه را از معبد کاهنان آپولو میپرسد، پاسخ میشنود که گناهکار باید از میانه برخیزد، گناهکاری که پدر خود را کشته و با مادر، همبستر شدهاست ایدیپ در جستجوی این گناهکار پلید پس از ماجرائی که در نمایشنامه باید در سرانجام به خود میرسد و چشمهای جهان بین خویش را بر میکند.