دانلود کتاب Francis Bacon: The Logic of Sensation (Athlone Contemporary European Thinkers)
by Gilles Deleuze
|
عنوان فارسی: فرانسیس بیکن: منطق احساس (آتلون متفکران معاصر اروپا) |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
كتاب «فرانسيس بيكن: منطق احساس» از آثار ژيل دولوز يكي از فيلسوفان طراز اول نيمه دوم سده بيستم در فرانسه است. در اين كتاب ژيل دولوز با نگاه مخصوص به خود، به نقاشي هاي فرانسيس بيكن، نقاش مشهور ايرلندي الاصل مي پردازد. «فرانسيس بيكن: منطق احساس» علاوه بر مقدمه مترجم و مقدمه مولف بر چاپ انگليسي، از هفده فصل تشكيل شده است كه هر يك ابعادي از آنچه دولوز «منطق احساس» مي نامد را تشريح مي كند. دولوز بارها تاكيد كرده است كه او در اين كتاب نه همچون يك منتقد بلكه در مقام يك فيلسوف به هنر پرداخته است. اين گفته را بايد در قالب گفته هاي ديگر او درباره فلسفه فهميد، آنچنان كه در كتاب «فلسفه چيست؟» فلسفه را چيزي جز «ابداع مفاهيم» نمي داند. در نتيجه، در كتاب «فرانسيس بيكن: منطق احساس» ما با ابداع مفاهيمي در رابطه با نقاشي هاي بيكن روبرو هستيم. نقد درون ماندگار او بي آنكه تفسيري خاص را بر آثار فرانسيس بيكن تحميل كند، تمامي مفاهيم خود را از اركان تصويري اين نقاش بيرون مي كشد. از اين حيث، همانطور كه مترجم در مقدمه خود اشاره كرده است، تفاوت هايي با نقد روانكاوانه و نقد تفسيري اثر هنري دارد. هنر به نوعي اجراي خلاقانه تفكر است، اما تفاوتش با فلسفه اين است كه بيش از آنكه با مفاهيم سر و كار داشته باشد، مصالح و امور محسوس را ابداع مي كند. هنرمندان بزرگ متفكران بزرگي نيز هستند، اما برحسب ادراك ها و تاثرات مي انديشند و نه برحسب مفاهيم. نقاشان برحسب خط و رنگ مي انديشند، همانطور كه موسيقيدان به وسيله اصوات، و فيلمساز به نحوي تصويري، يا نويسنده برحسب كلمات مي انديشد. دولوز نيز در اين كتاب سعي دارد دست به ابداع مفاهيمي در نسبت با مصالح محسوس آثار بيكن بزند. مفاهيمي كه هر كدام نه تنها با جنبه يي از كار بيكن مرتبط است بلكه در يك «منطق احساس» عمومي نيز جاي مي گيرند و آن را تشكيل مي دهند. پرسشي كه دولوز در قبال اثر هنري پيش مي كشد اين نيست كه اين اثر «چه معنايي مي دهد؟» بل اين است كه «چه مي كند؟» او با كارهاي بيكن همچون يك چندگانگي روبرو مي شود و سعي مي كند مولفه هاي اين چندگانگي را بشناسد. به همين دليل است كه بارها به سه جنبه مهم از اجزاي برسازنده نقاشي هاي بيكن باز مي گردد. يعني «فيگور»، «ميدان» كه سطحي گسترده از رنگ است، و «خط شكل ساز» يا منطقه مدوري كه اين دو را از هم جدا مي كند. دولوز در فصل اول به اين نكته مي پردازد كه چگونه فيگور به ميانجي منطقه مدور يا فضايي كه گرد او را مي گيرد منزوي و تك افتاده مي گردد. اما همانطور كه ميدان گسترده رنگ به وسيله منطقه مدور فيگور را محصور مي كند، فيگور نيز به نوبه خود بي حركت نيست، بل با حركتي در جا يا بالقوه سعي دارد دوباره به ميدان بازگردد، همين حركت است كه موجب «كژريختي» فيگور مي شود. طي اين حركت، فيگور با عبور از نقطه يي از محيط محصوركننده اش (حفره يك لگن دستشويي، نوك يك چتر، يا از راه دهان ـ به ميانجي جيغ) به سوي ميدان سرازير مي شود. در اينجا ما «پهلواني» ريشخندآميز فيگور را مي بينيم، پهلواني كه آشكاركننده «بدن بدون اندام» در پس اندام هاي ارگانيك بدن است. (فصل 3) در برخي موارد، شاهديم كه پس از اين فرآيند، فيگور به تمامي محو شده است و يك فواره آب يا يك گرد و غبار از او برجاي مانده است. (فصل 5) اما وقتي وارد جنبه هاي ديگر كار بيكن و پيچيدگي منتج از چندصدايي اين كتاب مي شويم كه دولوز درباره فيگورهاي جفت شده بيكن به بحث مي نشيند. دو فيگوري كه «امر واقع» مشتركي را ميان خود خلق كرده اند. (فصل 9) مرحله سوم از اين چندصدايي مفهومي، در «سه لته ها» آغاز مي شود. آنجا كه اين «امر واقع» صرفا معرف رابطه سه تابلوي جدا از هم نيست، بل نشان دهنده حركت ها يا «ريتم هايي» است كه فيگور سه لته را مي سازد: ريتم ثابت يا «ملازم»، ريتم «فعال»، افزاينده يا انبساطي، و ريتم «منفعل»، كاهنده يا انقباضي. (فصل 10) آخرين مرحله پيچيدگي آنجا نمايان مي شود كه دولوز به كاربست «رنگ» توسط بيكن مي پردازد. بخش هاي مهم و دشواري از كتاب كه نشان مي دهد بيكن چگونه تمام اين عناصر (منزوي سازي فيگور، كژريختي، جفت شدن، ريتم، و...) را «به وسيله رنگ» خلق مي كند، (فصل 16 و 17) مفاهيمي كه دولوز در اين كتاب ابداع كرده است.