دانلود کتاب كافه رنسانس
|
عنوان فارسی: كافه رنسانس |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
رمان کافه رنسانس نوشته ساسان قهرمان است. این رمان را می توان یک رمان بسیار خوب نامید و به نویسنده آن بخاطر نوشتن چنین رمان زیبایی تبریک گفت.
زبان این رمان شاعرانه، جذاب و روان است.
همه قضایا هم در همان کافه اتفاق افتاد. او را میدیدم که پشت میزی کنار پنجره نشسته و پوشهاش را کنار دستش گذاشته و همانطور که با پیک تکیلا بازی میکند به عبور و مرور مردم در خیابان چشم دوخته و گاهی هم چند خطی مینویسد و من، تشنه اینکه بدانم به چی فکر میکند یا چی مینویسد. این کنجکاوی از کجا سرچشمه میگرفت؟ انگار اگر میتوانستم به او نزدیک شوم میتوانستم به سرنوشت خودم پی ببرم.از طرف دیگر، کمکم یکجور مهر و کینه توأمان نسبت به او در من بهوجود آمده بود. هم انگار آشنایم بود و دوستش داشتم و هم بیرحمانه دلم میخواست آزارش دهم و آرامشش را به هم بریزم. حالا دیگر مدتها از آن دوران میگذرد. حال من هنوز کاملاً خوب نشده. شاید تا مدتها بعد هم نشود. ولی دیگر آرام شدهام. حملههای عصبی دیگر به سراغم نمیآید. با اینهمه هنوز ضعیفم. هنوز خوب نشده. شبها چراغ را که خاموش میکنم، تا چند ثانیه چیزی نمیبینم. ولی بعد که چشمم به تاریکی عادت میکند راهم را به طرف تخت پیدا میکنم. چشمهایم را میبندم، یکدفعه در سرم چیزی تکان میخورد. انگار همه خوابها و قصههای عالم یک دفعه به مغزم هجوم میآورند و در کاسه سرم میچرخند. روتختی را پس میزنم، چراغ رومیزی را روشن میکنم و سراسیمه قلم و دفتری برمیدارم.