دانلود کتاب The Fourth Political Theory

کتاب «تئوری چهارم سیاست» با زیرعنوان «روسیه و ایده‌های سیاسی قرن بیستم» نوشته الکساندر دوگین فیلسوف روسی به تازگی به بازار آمده است. این کتاب از آن رو که آخرین نظرات دوگین و نظریه «نواوراسیاگرایی» را طرح کرده، حائز اهمیت فراوانی در حوزه مطالعات روسیه و حتی زمینه مطالعاتی ضد غرب شناسی می‌باشد. این کتاب همچنین به خاطر نگاه ویژه و عموما مثبتی که به ایران و جایگاه نظام جمهوری اسلامی در نظام بین الملل دارد، دارای اهمیت است. افزون بر این، دوگین در تعریف چارچوب نظری خود از نظریه «غربت غربی» شهاب الدین سهروردی بهره برده و عملا یکی از ستون‌های نظری کتاب، آرای سهروردی است که به نظر می‌رسد نویسنده با دقت آنها را خوانده و درک کرده است.
کتاب در 5 فصل نوشته شده است که چندان جدا از یکدیگر نیستند و مطالب آنها پیوسته و متداخل‌اند. بدین معنا که اگر در فصل 5م درباره مصادیق اعمال نواوراسیاگراییِ روسیه یا همان تئوری چهارم سیاست سخن گفته شده است، بدین معنا نیست که در فصل‌های دیگر درباره این موضوع حرفی به میان نیامده است. همچنین فصل‌های 1 تا 3 پیش زمینه طرح نظریه نواوراسیاگرایی در فصل 4 است ولی عملا این نظریه در طول این سه فصل طرح شده و در فصل چهار به نتیجه رسیده است. فصل 1 مقدمه‌ای است بر طرح نظریه نواوراسیاگرایی و فصل 2 مبانی نظری ضد غربی نویسنده را تبیین می‌کند که در آن غرب را شیطان و مظهر ضد مسیح در آخرالزمان دانسته است. در فصل 3، چارچوب نظری نظریه نواوراسیاگرایی طرح شده است و بنیادهای این نظریه تعریف شده است.

تئوری چهارم سیاست

منظور از نظریه چهارم سیاست این است که دوگین از نظریه راه سوم که چپ‌های نو از دهه 1960 در برابر لیبرالیسم اومانیستی و سوسیال- مارکسیسم دادند، عبور کرده و نظریه جدیدتری ارائه کرده است. تقسیم بندی نظری دوگین از مکاتب فکری- فلسفی و ایدئولوژیک- اجرایی جالب است از آن روی که در فصل یکم سه نحله را بازشناخته است:

1- لیبرالیسم (راست و چپ)؛

2- کمونیسم (شامل مارکسیسم، سوسیالیسم و سوسیال دمکرات‌ها)؛

3- فاشیسم (شامل ناسیونال-سوسیالیسم [نازیسم آلمان]، سندیکالیسم فرانکو، عدالت‌گرایی (که مترجم عینا جاستیسیالیسم ترجمه کرده) رژیم پرون، رژیم سالازار و ...).

دوگین همه نحله‌های دسته سوم را با عنوانِ مشروعِ «راه سوم» تایید می‌کند. این دسته بندی ساده و کلی برگرفته از شیوه فکر ساده‌ساز و کلی‌گرای روسی است. او در یک چارچوب ایدئولوژیک، همه گرایش‌های ضدکمونیسم را در دسته کلی لیبرالیسم قرار داده و همه نظام‌های ناموفق و ناهمخوان با نظام حکومتی غربی را با عنوان تاییدآمیز فاشیسم/راه سوم در دسته جدایی قرار داده است. همین جا آغازگاهی است برای معرفی تئوری چهارم او که «لشکرکشی صلیبی» علیه همه مظاهر لیبرالیسم می‌باشد.

در سراسر کتاب، دوگین با بهره بردن از میراث غنیِ ادبیِ روسیه، از اصطلاح‌های نوساخته برای بیان نظرات خود بهره می‌برد. به کار بردن «جنگ آشکار خدایان» برای نبرد مدرنیسم- پست مدرنیسم و نامیدن مبانی پست مدرنیسم با عنوان «مذهبی که با جهنم سروکار دارد» و دارای «شالوده اهریمنی» است از آن جمله است. همچنین رویکرد غالب دوگین این است که دین را به عنوان یک گزاره اصلی در نظر گرفته است و تمام برداشت‌های عموما فلسفی و گاه ادبی خود از آنچه ما علم می‌نامیم را در قالب این گزاره اصلی بیان کرده است. دوگین به نوعی علوم انسانی را با بیانی دینی دریافته و بازگفته است. چنانچه در توضیح جایگاه پست مدرنیسم، از از آیه‌ای از انجیل مَرقُس بهره می‌گرد: «همان سنگی که بناها دور انداختند مهم‌ترین سنگ بنای ساختمان شده است». هرچند او کوشیده است از اصول اساسی ادیان توحیدی استفاده کند ولی گرایش آشکار او روس‌گرایی، ارتدوکس‌گرایی و اسلاو‌گرایی است که به این برداشت‌ها جهت می‌دهد. او همچنین بر این باور است که در دوران آخرالزمان به سر می‌بریم و قواعد آخرالزمان مسیحی ارتدوکسی او بر همه نظریه‌هایش سایه انداخته است.

بر این اساس، تئوری چهارم «اثبات حقیقت روسی» است دال بر «ایده انتظار مسیح» و «آیین ارتدوکس مسکویی». «راه دیگری» است که روسیه باید برگزیند. آینده روسیه به عنوان منجی جهان آخرالزمان تدوین و اجرای این تئوری بستگی دارد.