درباره نویسنده
توران جاینامی برای یک منطقه در آسیای میانه به معنی سرزمین تور به زبان پارسی میانه است، که از آن سوی آمودریا (جیحون) یعنی ماوراءالنهر، به خوارزم متصل بوده و از مشرق تا دریاچهٔ آرال امتداد دارد. همانطور که در ادامه توضیح داده میشود تورانیان اصلی از نژاد سکاها در عصر اوستا هستند.
واژهٔ تورا در یشتهای اوستا قبایل چادرنشینی را توصیف میکند که اسبهای تندپا دارند و دشمن ایرانیان یکجانشین هستند. در منابع آشوری ۶۴۱ یا ۶۴۰ پیش از میلاد، این قبایل چادرنشین سکایی شناخته میشدند.
در کعبهٔ زرتشت، توران جزء ایالتهای ایران آمده
کهنترین منبع که به کلمهٔ توران اشاره میکند کتاب اوستا است و تمامی تورانیان در این کتاب نامهای ایرانی دارند.تورانیها و شاخهای از قوم آریایی سکاها با فرهنگ نازلتر بودند. هنگامی که در قرن ششم میلادی سرزمین سکاها به زیر سلطهٔ ترکان درآمد، این دو واژه با هم درآمیختند و نام توران
به ترکان گفته شد.
در کتابهای پهلوی نیز نامهای تورانیان همه ایرانی است. در شاهنامه هم نامهایی مانند پشنگ و ارژنگ، افراسیاب، گرسیوز، اغریرث، گُروی، کهرم، سپهرم، اندریمان، سرخه، شیده، فرنگیس، منیژه، ویسه، فرشیدورد، لهاک، هومان، پیران، بارمان، پیلسم، گلباد، نستیهن، شواسپ، ارجاسپ، ویدرفش، نامخواست و…)، کاملاً آشکار میسازد که تورانیان عصر اوستایی، قوم-قبیلهای «ایرانی» بودهاند.
ایرانی شاخهای از اقوام آریایی هستند که خود به دو دسته ایرانی شرقی (سکاها) و ایرانی غربی تقسیم میشوند.
در عصر اشکانی و ساسانی، پس از آن که یاد و خاطرهٔ تورانیان کهن دیگر به اسطورهها پیوسته و در دل حماسهها جای گرفته بود، با جایگزین شدن هپتالیان و خیونها در آسیای میانه، و سپس در عصر اسلامی با ساکن شدن ترکان در این ناحیه، نام قوم-قبیلهٔ فراموش شده و از میان رفتهٔ «توران»، به ساکنان جدید و نوآمدهٔ این منطقه، یعنی هپتالیان و خیونها و هونها، و سرانجام «ترکان» گفته شد و با آنان منطبق شد. از این روست که در متون عصر اسلامی، گاه از اصطلاح تور و توران برای اشاره به ترکان ساکن آسیای میانه و ماوراءالنهر استفاده میشود، چنانکه در لغتنامهٔ دهخدا ذیل مدخل توران آمدهاست: «نام ترکستان است و بعضی از خراسان و آن از مشرق است».