دانلود کتاب داستانهای تاهیتی
|
عنوان فارسی: داستانهای تاهیتی |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
«ته آنا مارارا آ رهره آ تائو» یکی از غارهای بسیاری است که «پاپنوئی»، رودخانهی بزرگ تاهیتی، که از قلههای بلند کوههای جزیره سرازیر میشود کنده است. دشتی که این رود در آن روان است سالها محل زندگی قوم غارنشینی بوده است که به وسیلهی جمعیتی که روز به روز افزایش مییافت و در کرانههای دریا جای برای آنان تنگ میشد، از ساحلها دور رانده میشد.
این غار بزرگ با یک دیوارهی سنگی به طرز شگفتانگیزی به دو قسمت شده است. این دیواره در چند متری سقف غار قطع میشود و در نتیجه راه آمد و رفت به دو قسمت باز است. در برابر اتاق سمت راست، دماغهی بلندی قرار داد که جلو دید را گرفته است اما اتاق سمت چپ به طور وسیعی به روی دریا باز میشود.
در این غار زن و شوهری به نام «آنی» و «مارا» با مرد مجردی به نام «تره» زندگی میکردند و روابط همسایگی بسیار خوب و دوستانهای با هم داشتند. رشتهی دوستی و الفت دو مرد را به هم میپیوست و اغلب به کمک و یاری یکدیگر میشتافتند و آذوقه و نمک خود را با هم قسمت میکردند و سه غارنشین برادر و خواهروار از محصول خوب یکی یا صید پربرکت دیگری استفاده میکردند.
اما روزی خشکسالی سختی در سراسر جزیره پدید آمد، از آن خشکسالیها که در قصهها و افسانههای جزیرهنشینان فراوان از آنها یاد میشود و مثل همیشه قحطی و نایابی به دنبال خود آورد.
در نخستین ماههای قحطی کوچکترین تغییری در روابط دوستانهی دو همسایه پدید نیامد. آنان هر چیزی را که پیدا میکردند دوستانه با هم تقسیم میکردند اما روزی تره دریافت که همسایگانش پنهان از او چیزهایی را که پیدا میکنند میخورند و سهم او را نمیدهند. از رفتار آنان سخت خشمگین گشت و چون پیش خود اندیشید که دوستش عهد مودّت را شکسته و مهر از او بریده است تصمیم گرفت که زن او را برباید و اینگونه از او انتقام بکشد.
تره از آن پس هر وقت دوستش از غار بیرون میرفت از غیبت او سود میجست و به خانهاش میرفت و بر آن میکوشید که آنی را بفریبد، لیکن آنی هر بار او را از خود میراند و تهدیدش میکرد که شوهرش را از رفتار او آگاه میگرداند. او زن وفاداری بود و از این روی نه مهربانی تره او را میفریفت، نه زور و نه وعده و وعیدهایش. تره که دید آنی را نمیتواند گول بزند با خود اندیشید که از راه حیله و دورویی به مقصود برسد.