دانلود کتاب مانلی
|
عنوان فارسی: مانلی |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
این کتاب به مشکلات افغانستان میپردازد و ادامهی رمان "گاه دیر گاه زود" است که این بار از نگاه شخصیت زن داستان به اتفاقات نگریسته میشود. مانلی با اشعار شاعرانهاش، نگاهی اجتماعی به مسائل نیز دارد.
در بخشی از کتاب مانلی میخوانیم:
از اول بگویم یا از زیباترین فراز آشنایی؟ بگذار از آنجا بگویم که عشق تبلور یافت، از قدم زدن در کوچه باغهای زیبا، آنجا که طبیعت و زمین و زمان همه با ما همراه بودند. انگار موسم عشق و عاشقی بود و موقع زایش احساس، فصل خوب پرواز. بگذار از گُلگشت بگویم و از ضرب اهنگ نشاط، از عشق بگویم و از زیبایی حیات. آن هوای دلانگیز و آن گردش مُفرّح را فراموش نمیکنم. برگریزِ درختان بود و در زیر پا برگهای سرخ و زرد زمزمه میکردند. متین میگفت برگها موسیقی متن مینوازند. انار این دختر آتش از درخت آویزان بود. گاه اناری لب گشاده دانههایش را نشان میداد و به ما لبخند میزد. متین میگفت انار دختری است که خودنمایی میکند. آن وقت که از انار، دخترِآتش میگفت به من نگاه میکرد. چقدر انار را دوست دارم. در درونش خون زندگی جاریست.
صدای آب و نغمه پرندگان هر بیدلی را صاحبدل میکند. همانجا بود که فوران سرودهها عینیت یافت. متین با نوشتههایش مرا هم سر ذوق میآورد. میگفت دختران شعر آفرینشاند. به من میگفت: شعرِگویا شعرِناب.
دختران با شعر به دنیا میآیند و در بلوغ شعر میخوانند و خود را در آیینه اشعار میجویند. من به هر کلامِ خوش و هر صوتِ دلانگیز مفتون و شیدا میشوم. چنین است که اسیر کلام متینام. از خودم میپرسم: بدون زن ادبیات شکل میگرفت؟