دانلود کتاب مجمع دیوانگان: جلد اول
|
عنوان فارسی: مجمع دیوانگان: جلد اول |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتابِ مجمع دیوانگان از اولین رمانهای زبان فارسی یا دستکم از اولین نوشتههایی است که خود را رمان میخوانَد. به این دلیل میگویم ادعای رمانبودن دارد که جلدِ اولِ این زبانبسته کمابیش هفت هزار کلمه است و جلدِ دومش هم در همین حدود. تا جایی که میدانم اولین نوشتهی علمیتخیلی و اولین نوشتهی آرمانشهریِ ایرانِ عصرِ جدید است. برای من که علاقهی اصلیِ ادبیام ژانرِ علمیتخیلی است، طبعاً همین فقره انگیزهی مناسبی بود تا بخواهم دیگران هم این رمان را بخوانند. صادقانه اگر برخورد کنم، این نوشته اصلاً و ابداً شاهکارِ ادبی نیست. در ژانر علمیتخیلی هم حرف خاصی برای گفتن ندارد. اما قطعِ نظر از اهمیتش در تاریخِ علمیتخیلینویسیِ ایران، نکات جالبی در خود دارد که بازخوانیِ این رمان را مفید میکند؛ برای مثال، نکات رسمالخطی و تکوتوک تلاشهای نویسنده – عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی– برای برابریابیهای علمی که جلوتر در این مقدمه به آنها خواهم پرداخت. سالها پیش قصد داشتم که این کتاب را دوباره منتشر کنم؛ یعنی دستی به سر و گوشش بکشم و برای واژههای سخت و قدیمیاش پانوشتی بدهم و با افزودههایی مثل زندگینامهی نویسنده منتشر کنم. کتاب دو جلد بود؛ جلدِ اولش را یافتم و آمادهاش کردم. ولی وقتی خواستم سراغِ جلدِ دومش بروم شنیدم که بازماندگانِ نویسنده قصد دارند آثارِ او را منتشر کنند. مؤدبانه نبود من هم این کار را بکنم. کار را کنار گذاشتم. بالاخره بعد از سالها انتظار کتابِ مجمع دیوانگان را پارسال نشرِ مانیا هنر به کوششِ مهدی گنجوی و مهرناز منصوری منتشر کرد. یکی از گردآورندگانِ این کتاب، مهدی گنجوی، پیشتر کتابِ علمیتخیلیِ دیگرِ این نویسنده به نامِ رستم در قرن بیست و دوم را هم در نشرِ نفیر منتشر کرده بود. برای تشویقِ دیگران به خریدِ این دو کتاب تصمیم گرفتم آن بخش از کتابِ مجمعِ دیوانگان را که آماده کرده بودم در وبلاگِ «تأملات علمیتخیلی و فانتزی» منتشر کنم. متأسفانه به کپیام از اصلِ کتاب دسترسی ندارم. در نتیجه، موقعِ آمادهسازیِ این فایلِ خام برای انتشار در وبلاگ مجبور شدم چند کلمه را از روی حدس و گمان تصحیح کنم و تغییر بدهم. در بخشِ اعظمِ کار هم سعی کرده بودم رسمالخطِ نویسنده را نگه دارم، ولی برای انتشارِ جلد اول در اینترنت سعی کردم متن را یکدست و امروزی کنم. امیدوارم چیزی از قلم نیفتاده باشد. راستش به نظرم اهمیتی هم ندارد. قرار است هفتهشتهزار کلمه داستانِ قدیمی بخوانیم و بس! و البته قرار است شما را تشویق کنم که بروید کتابِ کامل را بخرید. قطعاً مصححانِ نشرِ مانیا هنر بهتر عمل کردهاند. برای بازخوانیِ این رمان، از نسخهی موجود در کتابخانهی مجلس استفاده کردم که چاپ «مطبعهی فردوس رشت» در سال ۱۳۰۵ بود. هرچند مجبور شدم بخش اعظمِ کتاب را دستنویس کنم، چراکه تنها اجازهی اسکنِ یکسومِ کتاب را میدادند! (ماجرا مال حداقل هشت سال پیش است؛ احتمالاً الان سیاستهایشان فرق کرده باشد.) من هم به دلایلی نمیتوانستم دوباره به آنجا بروم و میخواستم آن روز با کتابِ کامل بیایم بیرون!