دانلود کتاب Reason and Revolution: Hegel and the Rise of Social Theory
by Herbert Marcuse
|
عنوان فارسی: خرد و انقلاب : هگل و ظهور نظریه های اجتماعی |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
هربرت مارکوزه به عنوان یکی از برجسته ترین چهره های وابسته به دبستان فرانکفورت شناخته می شود. وی در سال 1898 در برلن به دنیا آمده است. در برلن و فرایبورگ به تحصیل فلسفه پرداخت و در سال 1922 درجه دکترا گرفت. در سال 1928 دستیار مارتین هایدگر بود و در سال 1932 عضو موسسه تحقیقات اجتماعی فرانکفورت شد. در 1933 وی همراه دیگر اعضای موسسه به ژنو و از آنجا به نیویورک کوچ کرد که در انجا از 1934 تا 1940 با هورکهایمر کار کرد. پس از آن از سال 1942 تا 1950 رئیس بخشی در دفتر خدمات استراتژیک وزارت خارجه آمریکا بود. وی تا زمان مرگش(1979) در مراکز پژوهشی و دانشگاه های مختلفی مانند کلمبیا، سن دیه گو، براندیس، کالیفرنیا، هاروارد ، فرانکفورت و برلن در سمت های مختلفی فعالیت داشته است
فرهنگ رایج ،انسان را با واقعیت تاریخی خویش بیگانه می سازد ،همین ،ضرورت روی آوردن به تفکر انتقادی را می نمایاند .چنین تفکری است که واقعیت تاریخی انسان را می تواند بازشناسانه وفقط تفکر انتقادی است که می تواند حقیقت را از اشتباه وپیشرفت را از واپس ماندگی تمییز دهد. به همین جهت مارکوزه به نگارش وتدوین خرد وانقلاب همت گماشت تا رگ وریشه انتقاد وظهور دبستان انتقادی را از خلال بررسی دستگاه فکری هگل و مارکس پی گرفته ،ظهور نظریه اجتماعی از بطن فلسفه را نشان دهد.. از نظر مارکوزه خرد هگلی ،بعنوان یک نیروی تاریخی است، وحدت میان خرد وواقعیت هرگز بی میانجی نیست .این وحدت تنها پس از یک فراگرد دراز آهنگ پیش می آید که از پایین ترین سطح طبیعت آغاز می شود وبه برترین صورت وجود ،یعنی به وجود شناسای آزاد ومعقول پایان می گیرد که در خود آگاهی از امکاناتش زندگی وعمل می کند.تا زمانی که شکافی میان واقعی (real)وبالقوه وجود دارد ،واقهی آنقدر باید کنش بپذیرد ودگرگون شود تا به خرد همساز گردد. واقعیت اگر از سوی خرد شکل نگرفته باشد ،به هیچ روی ، واقعیت به معنای دقیق کلمه نیست. ،برای مثال دولت زمانی بصورت واقعی در می آید که با امکانات عینی انسانها سازگار ی داشته باشد وتحول کامل این امکانات را روا دارد . هر گونه صورت مقدماتی دولت ،از آنجا که هنوز معقول نیست ،واقعی نیست. بدین گونه مفهوم خرد هگلی یک خصلت دقیقا انتقادی وجدلی دارد .این خرد هیچ موقعه وضع موجود را تحمل نمی کند در آغاز قرن هفدهم ،فلسفه اصول طبقه متوسط نوپای را کاملا در خود جذب کرده بود . خرد شعار انتقادی این طبقه شده بود ،شعاری که این طبقه با ان به جنگ هر چه که از تحول سیاسی واقتصادی آن جلوگیری می کرد می رفت . این اصطلاح در جنگ علم و فلسفه علیه کلیسا ،در حمله روشن اندیشی فرانسه علیه استبداد مطلقه ودر مجادله میان لیبرالیسم و مرکانتلیسم ،به کار گرفته شده در این دوران خرد ،هیچ تعریف واضح ومشخصی نداشت ومعنای واحدی برای آن نبود معنای خرد با دگرگونی پایگاه طبقه متوسط،دگرگونی می پذیرفت.
ویژگی های خرد از دید مارکوزه:
1) مفهوم خرد ، به ضرورت ضد دین نیست ،بلکه باید اول جهان را بتوان با کنش خردمندانه انسان در یافت ودگرگون کرد. طبیعت در ساختار واقعی آن ، به گونه ای معقول تلقی شده بود وشناسا وشناخته به میانجی خرد با هم تلاقی پیدا کرده بودند.
2) خرد بشری اینگونه تبیین شده بود که دیگر به یک سامان از پیش استقرار یافته ،چه سامان اجتماعی وچه سامان دیگر ،محدود نیست ونخواهد بود .بدین گونه ،تحقق خرد، به معنای پایان گرفتن هر نوع اقتدار خارجی بود که وجود انسان را با معیار اندیشه آزاد در اختلاف می انداخت.
3) خرد دربرگیرنده کلیت است.
4) اندیشه نه تنها گوناگونی جهان طبیعی بلکه گوناگونی جهان اجتماعی وتاریخی را نیز وحدت می بخشد. شناسای اندیشه ،یعنی همان سرچشمه کلیت مفهومی ،در همه انسانها یکسان است .مفهوم خرد ،دال بر عمل کردن بر وفق خرد است
به نظر مارکوزه یک دهه پس از مرگ هگل ،اندیشه اروپایی وارد عصر"پوزیتیویستی"شد (همان ص329). کنت پیوستگی نظریه اجتماعی را با فلسفه منفی گسست وآن را وارد مدار پوزیتیویسم کرد (همان ص345). کنت تضاد میان نظریه پوزیتیویستی با نظریه فلسفی را این چنین مختصر بیان می کند: جامعه شناسی اثباتی به جای سرگرم شدن با اوهام فرا گذرنده ،با بررسی امور واقع وبه جای ژرف اندیشی فارغ دلانه ،با دانش مفید ،به جای شک وبی تصمیمی ،با یقین ،وبه جای نفی ونابودی ، با سازمان سروکار دارد
مارکوزه نظریه پوزیتیویسم را نظریه تسلیم ورضا می داند ،یعنی تسلیم در برابر آنچه تو را به انقیاد می کشاند. از نظر او علوم اجتماعی پوزیتیویستی به صورت پشتیبان ائدولوژیک در خدمت جامعه ای سرکوبگر است.