دانلود کتاب The Wealth and Poverty of Nations: Why Some Are So Rich and Some So Poor
by David S. Landes
|
عنوان فارسی: ثروت و فقر ملل: چرا برخی از آنها بسیار غنی و برخی آنقدر فقیر |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
فقیر یا غنی مسأله این است!
«فقر» در تضاد با «ثروت» مسأله ای است كه از ابتدای تاریخ ذهن بشر را آزرده است. اما «چرا بعضی ها چنان ثروتمندند و بعضی ها چنین فقیر؟» این سؤالی است كه كتاب «ثروت و فقر ملل» نوشته «دیوید س. لندز» در پی پاسخگویی به آن است. متفكران برای برشمردن علل فقر برخی ملل و ثروت برخی دیگر، دلایل بسیاری را برشمرده اند. برخی كه به طرزی افراطی به جغرافیا اعتقاد دارند، می گویند؛ اگر در بررسی فقر به كره زمین نگاه كنیم، متوجه می شویم گستره جغرافیایی فقر خاص برخی مناطق دنیا است؛ مناطقی كه درست در دو سوی خط استوا بین مدارهای رأس السرطان و رأس الجدی قرار گرفته اند. زیرا در این مناطق گرم، انواع بیماری های كشنده و بالطبع هزینه بر حضور دارند و جایی برای ظهور استعدادها باقی نمی گذارند. از دیدگاه علمی نمی توان تأثیر این مسأله را بر فقر یا ثروت ملتی، صددرصد دانست زیرا با علم و تكنولوژی می توان این تأثیرات جغرافیایی را كاملاً كمرنگ كرد. شاهد این مدعا اروپا است، سرزمین ناهمواری كه با وجود مزایای اقلیمی و جغرافیایی خود نسبت به سرزمین های خشك و بایر باستانی در قاره آفریقا و بخشی از آسیا، هزاران سال پس از مصر و سوریه به توسعه رسید. اما چه شد كه این سرزمین ناهموار در جریان توسعه بخشی از دیگر ملل و قاره ها پیشی گرفت؟
كلید این معما در توسعه اقتصادی در قرون وسطی كه حاصل چند رشته نوآوری و تطابق یابی های سازمانی پی در پی بود، نهفته است. مهم ترین این نوآوری ها چرخ آب و پس از آن عینك بود كه می توانست ساخت ابزارهای بسیار ظریف را میسر سازد و منشأ اختراعات دیگری شود و بعد از آنها نیز ساعت مكانیكی، چاپ و باروت دیگر نوآوری های این عصر بودند. اما یك كشف هم وجود داشت كه باعث تحولی شگرف در تاریخ جهان و در پی آن اقتصاد جهان شد. این كشف، كشف آمریكا بود؛ سرزمینی كه بعدها در اقتصاد كل جهان تأثیری بسزا ایفا كرد. پس از كشف آمریكا به دست اسپانیایی ها، پرتغالی ها نیز به فكر سیر و سفر افتادند و آبهای اقیانوس را زیر پا گذاشتند. در پس این سیر و سفرها تجارت برده به وجود آمد و بعد از آن نیز اندك اندك شرق در معرض تاخت و تاز پرتغالی ها قرار گرفت. از آن سو اسپانیایی ها هم كه در فكر تشكیل یك امپراتوری عظیم بودند، كارائیب را قلمرو خود می دانستند. بعدها اسپانیا و پرتغال كه چنین تحولات شگرفی را در تاریخ جهان به جا گذاشتند به حاشیه رانده شدند، كه علت آن نیز حكمفرمایی سانسور در این كشور به ویژه پرتغال بود. تنها چاپخانه های مجاز این كشور در دست روحانیان معمولاً یسوعی بود كه به چاپ هیچ اثری جز مطالب مذهبی اعتقادی نداشتند. بنابراین علم و اندیشه در پرتغال رو به انحطاط گذارد و دیری نگذشت كه برتری خود را حتی در حوزه هایی كه زمانی در آنها پیشتاز بود، از دست داد و دوران افتخار و اقتدارش به سر رسید. بعد از سقوط پرتغال نوبت هلندی ها و انگلیسی ها بود كه خود را مالك تمام دنیا بدانند. اوج این ماجرا برای انگلستان زمانی بود كه پدیده ای به نام «انقلاب صنعتی» را تجربه كرد. بزرگترین بازنده این تحول نیز اسپانیا بود. در واقع این انقلاب صنعتی بود كه برخی از كشورها را ثروتمند كرد، بعضی را فقیر و برخی دیگر را فقیرتر. آنهایی كه به این انقلاب روی آوردند ثروتمند شدند اما آنها كه آن را نادیده گرفتند، روز به روز بیشتر در گرداب فقر فرورفتند. در این دنیای جدید همه چیز جدید بود. حتی گیاهانی جدید همچون ذرت، كاكائو، سیب زمینی و چوب هایی سخت مثل كائوچو پیدا شده بود. اما اسپانیا چرا فقیر شد؟ اسپانیایی ها كه روز به روز جریان ثروت هند غربی و شرقی به سوی صنایع آن كمتر می شد، دیگر علاقه ای به تولید نداشتند. زیرا آنقدر ثروتمند بودند كه نیازی به تولید نداشتند و همین اندك اندك باعث فقر اسپانیا شد. ضمن آنكه همواره ملت هایی قادر به كسب ثروت هستند كه اهل كار و تلاش باشند و راه های تازه ای برای سریع تر و بهتر كار كردن پیدا كنند. این چیزی است كه انقلاب صنعتی به كشورهای دنیا ثابت كرده است. انگلستان اگر توانست در جمع ثروتمندان قرار گیرد، به دلیل صنایع نساجی اش بود كه به انقلاب صنعتی منجر شد. در حالی كه در همین زمان هند نیز از كشورهای سرآمد در صنعت نساجی بود اما هرگز نتوانست همانند رقیبی كه خود را به هند تحمیل كرده بود، پیشرفت كند.