دانلود کتاب خانواده تیبو جلد دوم
|
عنوان فارسی: خانواده تیبو جلد دوم |
دانلود کتاب
جزییات کتاب
کتاب اول: دفترچه خاکستری آقای تیبو به همراه دوپسرش، ژاک و آنتوان و دختر خوانده اش، ژیز و نامادری آن ها، مادمازل، از خانواده های کاتولیک سرشناس فرانسه هستند. آقای تیبو مردی مستبد و خشک است. ژاک، پسر دوم آقای تیبو در مدرسه با پسری به نام دانیل آشنا می شود که اتفاقا از پروتستان هاست. روابط ژاک و دانیل با هم پیش می رود تا این که یک روز، نامه های عاشقانه آن دو؛ در مدرسه به دست یکی از معلم هایشان می افتد. در آن زمان روابط بین کاتولیک ها و پروتستان ها، از سمت کلیسا، به شدت نفی می شد. پسر ها که از عواقب این مسئله آگاه بودند؛ پیش از این که این خبر به گوش خانواده هایشان برسد، با هم فرار می کنند. ژاک و دانیل خود را به بندر مارسی می رسانند تا از آن طریق سوار کشتی شوند. اما درست زمانی که می خواستند وارد کشتی شوند، پلیس سعی کرد که آن ها را دستگیر کند. ژاک و دانیل هر کدام به سمتی دویدند و فرار کردند و به این ترتیب، یکدیگر را گم نمودند. آن شب، زنی ژاک را به خانه خود می برد تا به او پناه دهد. آن شب، ژاک برای اولین بار، با زنی رابطه برقرار می کند و با آن زن می گذراند. صبح روز بعد ژاک و دانیل یکدیگر را پیدا می کنند. ژاک هیچ حرفی از ماجرا های شب قبلش با دانیل نمی زند اما به خوبی می دانست که این راز، فاصله زیادی بین او و دانیل ایجاد کرده است. ژاک و دانیل به راهشان ادامه می دهند، تا بالاخره پلیس در یک مسافر خانه آن ها را دستگیر می کند و به خانواده هایشان تحویل می دهد. آقای تیبو موسسه خیریه ای دارد که یکی از بخش های آن در حقیقت ندامتگاهی برای جوانان است. او ژاک را به این ندامتگاه می فرستد. کتاب دوم: ندامتگاه ژاک به ندامتگاه فرستاده می شود. کتاب « ندامتگاه » زمانی که چند ماه از اقامت ژاک در ندامتگاه می گذرد آغاز می شود. آنتوان، برادر بزرگ ژاک، که پزشک متخصص کودکان است، از ملاقات با ژاک ممنوع شده بود. آنتوان به این سکوت ژاک و همین طور ممانعت پدرش از ملاقات با ژاک، مشکوک می شود. یک روز بدون اطلاع قبلی به ندامتگاه می رود. آنتوان می بیند که برادرش از تنهایی و رخوت آسایشگاه، دچار افسردگی و کرختی شده است. بعد از این ملاقات، آنتوان با پدرش مجادله ای کرده و در نهایت ميتواند با کمک کشیشی، پدرش را راضی کند که ژاک را از ندامتگاه خارج کند. آنتوان ژاک را در منزل خودش برد و با هم شروع به زندگی کردند. در تمام این مدت، روابط بین ژاک و دانیل، به طور مخفیانه حفظ شده بود.